سرفصل های مقاله
5 / 5 ( 2 امتیاز )
برنامه ریزی استراتژیک به معنای برنامه ریزی برای تدوین و اجرای استراتژی ها جهت رسیدن به اهداف سازمانی و ایجاد برنامه استراتژیک است. این کار با پرسیدن سوالاتی ساده از خود آغاز می شود.
سوالاتی مانند: چه کاری انجام می دهیم؟ آیا باید همین کار را ادامه دهیم یا باید خط تولید یا روش انجام کار را تغییر دهیم؟ تأثیر عوامل اجتماعی، سیاسی، تکنولوژیکی و سایر عوامل محیطی بر عملکرد ما چیست؟ آیا آمادگی پذیرش تغییرات را داریم؟ و …
برنامه استراتژیک چیست سندی است که جهت گیری یک سازمان را تعیین می کند. بسته به اندازه و پیچیدگی هر کسب و کار می تواند از یک صفحه تا چندین فایل قطور را پر کند.
بیشتر مدیران می توانند از داشتن یک برنامه استراتژیک بهره مند شوند. در واقع روند تهیه یک برنامه استراتژیک برای مدیران و تیم ها فرصتی را فراهم می آورند که چند قدم به عقب برگردند و ببینند در حال حاضر کجا هستند، به کجا می خواهند بروند و با پیش بینی شرایط آینده به احتمال زیاد به چه جایگاهی خواهند رسید.
یا دانستن اینکه کجا هستیم و به کجا می خواهیم برویم میتوانیم با توجه به نقاط قوت و ضعف سازمان، از تهدیدها و فرصتهای محیط پیرامونی به نفع اهداف خود استفاده کنیم. بدون داشتن یک برنامه ریزی استراتژیک کارها و وظایف به صورت روزانه و با رویکردی کوتاه مدت انجام می شود و در حقیقت داشتن هدف و اولویت کاری احساس نمی شود.
برنامه ریزی استراتژیک فعالیتی است که در سطح مدیربت ارشد سازمان ها به طور مداوم صورت می پذیرد. هر زمان که سازمانی می خواهد نرخ رشد خود را افزایش دهد، عملکرد خود را تغییر دهد، سیستم مدیریت اطلاعات خود را بهبود بخشد، هماهنگی و یکپارچگی فعالیتهای بخش های مختلف را فراهم سازد و یا نارضایتی را از سازمان خود دور کند، برنامه استراتژیک چاره کار است.
مزیت های برنامه ریزی استراتژیک مزایای مالیشرکت هایی که برنامه ریزی استراتژیک دارند، فروش خوب، هزینه های کمتر، EPS بالا (درآمد به ازای هر سهم) و سود بالایی دارند. امروزه شرکت های بزرگ بسیاری دلیل اصلی موفقیت های مالی خود را مدیون برنامه ریزی استراتژیک هستند.
راهنمایی برای فعالیت های سازمانیبرنامه ریزی استراتژیک اعضاء یک سازمان را به سمت اهداف سازمانی راهنمایی می کند و این فعالیت ها و تلاش ها، در جهت اهداف بلند مدت به صورت متحد پیش می روند و به کارمندان کمک می کند تا آنچه می خواهند را انجام دهند و به آنچه می خواهند دستیابند و با تمرکز روی اهداف خاص باعث می شود که تمامی اعضا مسیری را که باید به سمت آن حرکت کنند بدانند.
مزیت رقابتیدر دنیای رقابتی امروز، کسب و کارهایی که مزیت رقابتی دارند (ظرفیت مقابله با نیروهای رقابتی)، از فروش و عملکرد اقتصادی بهتری برخوردارند. این امر در صورت پیش بینی آینده امکان پذیر است. آینده را می توان از طریق برنامه ریزی استراتژیک پیش بینی کرد و این امر مدیران را قادر می سازد تا پیش از بروز مشکلات، آنها را پیش بینی کرده و راه حل ارائه دهند.
به حداقل رساندن ریسکبرنامه ریزی استراتژیک اطلاعات زیادی برای ارزیابی میزان ریسک، به حداقل رساندن ریسک و در واقع سرمایه گذاری در فرصتهای تجاری امن را فراهم می کند. بنابراین احتمال خطا و هدف گذاری اشتباه کاهش می یابد.
ایجاد انگیزه و نوآوریبرنامه ریزی استراتژیک معمولا در سطح مدیران عالی رتبه صورت می پذیرد و این مدیران چون خود طراح این برنامه ریزی هستند، نه تنها به اهداف و استراتژی ها متعهد هستند بلکه به ایده های جدید برای اجرای بهتر استراتژی ها فکر می کنند که باعث ایجاد انگیزه و نوآوری می شود.
از طرف دیگر، وقتی افراد در سطوح پایین تر سازمانی احساس می کنند که تلاش های آنها در جهت رسیدن به اهداف سازمانی است، انگیزه و اشتیاق بیشتری در انجام وظایف خود به دست می آورند.
احساس رضایت در نیروی کار می تواند برای سازمان قدرت محسوب شود چون باعث صرفه جویی در هزینه های کلان سازمانی می شود این هزینه ها مثل هزینه غیبت های کارکنان، ترک کار نیروها و استخدام افراد جدید و … . بنابراین داشتن انگیزه در کارمندان باعث مشارکت بیشتر آنان در انجام وظایف و در نتیجه موجب افزایش نظم و انضباط، تقویت نیروی انسانی و اثربخشی سازمانی می شود.
استفاده بهینه از منابع در برنامه استراتژیکبرنامه ریزی استراتژیک با استفاده بهینه از منابع در جهت رسیدن به حداکثر بازدهی تلاش می کند. منابع محدود هستند و یک برنامه استراتژیک کمک می کند که از این منابع محدود در محل ها و زمان هایی که واقعا به آنها نیاز است استفاده شود.
چگونگی تدوین برنامه ریزی استراتژیکتا به اینجای کار دریافتیم که برنامه ریزی استراتژیک چیست و چه مزایایی برای سازمان دارد، در ادامه عناصر اصلی برنامه ریزی استراتژیک را بیان می کنیم که به ما کمک می کند که چگونگی تدوین یک برنامه ریزی استراتژیک را بیاموزیم. یک برنامه استراتژیک شامل هفت عنصر کلیدی می باشد:
بیانیه چشم اندازچشم انداز در واقع پیش بینی آینده کسب و کار است. به همین ترتیب این آینده رویایی برای کسب و کار باید به روشی الهام بخش به کارمندان و مشتریان و سایر عناصر کسب و کار نیز ارتباط داشته باشد. چشم انداز سازمان نیز باید به طور مرتبط بررسی و بازبینی شود تا مطمئن شویم که با واقعیت و روش فعلی مطابقت دارد.
بیانیه ماموریت
در حالیکه چشم انداز دیدگاه شما را از آینده کسب و کارتان برای مشتریان و ذینفعان تفسیر می کند، بیانیه ماموریت آنچه در حال حاضر انجام می شود را توصیف می کند و اغلب توضیح می دهد که کسب و کار چه کاری را، برای چه کسی و چگونه انجام می دهد. تمرکز هر روزه بر روی ماموریت باید شما را قادر سازد تا به چشم انداز خود دست یابید. در واقع بیانیه ماموریت می تواند انتخاب های شما را گسترده و یا محدود سازد.
ارزش های اصلیارزش های اصلی در واقع اعتقادات و رفتارها و معیارهای شما را توصیف می کنند. عقاید و معیارهایی که به شما امکان رسیدن به ماموریت و چشم اندازتان را می دهد.
تجزیه و تحلیل SWOTتجزیه و تحلیل SWOT یک ابزار بسیار پر کاربرد است و مخفف کلمات نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت ها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. تجزیه و تحلیل SWOT یک تحلیل موقعیتی است و در واقع موقعیت هر کسب و کار در بازار را مشخص می کند.
با این روش به بررسی محیط داخلی و محیط خارجی سازمان می پردازیم. بررسی محیط داخلی نقاط قوت و ضعف را مشخص می کند و محیط خارجی نشان دهنده فرصت ها و تهدیدهایی است که بر کسب و کار اثر می گذارند.
اهداف بلندمدتاهداف بلند مدت یک سطح پایین تر از چشم انداز قرار می گیرند و در واقع هدف هایی هستند که چگونگی برنامه ریزی برای دستیابی به چشم انداز را توصیف می کنند و معمولا برای سه تا پنج سال آینده مشخص می شوند و مستقیما با ماموریت و چشم انداز سازمان منطبق است.
اهداف بلندمدت نقاط عطفی هستند که یک شرکت برای هدایت فعالیت ها به سمت اهداف دوردست خود تعیین می کند.
اهداف سالانههر هدف بلند مدت باید چند هدف یک ساله داشته باشد که اهداف اصلی را پیش ببرد و برای آنکه اهداف به خوبی تعیین شوند باید دارای ویژگی های به اصطلاحSMART باشند: S) Specific): خاص و مشخص، (M: Measurable): قابل اندازه گیری،(A :Achievable): قابل دستیابی، (R : Realistic): واقع بینانه و (T : Tim-based): مبتنی بر زمان.
بعد از آنکه اهداف یکساله خود را تعیین کردید، ممکن است هر کدام از این اهداف را به هدفهای کوتاه مدت تقسیم کنید که اقدامات و اهداف را برای سه ماه آینده تعریف می کنند و به این ترتیب برنامه های دستیابی به اهداف کوتاه مدت، برنامه های عملی شما هستند.
برنامه های عملیاتیهر هدف باید برنامه ای داشته باشد که شامل جزئیاتی برای رسیدن به هدف هستند. میزان جزئیات به میزان انعطاف پذیری که می خواهید مدیران و تیم داشته باشند، بستگی دارد.
هرچه جزئیات بیشتری را برای اهداف در نظر بگیرید در واقع انعطاف پذیری و قدرت انتخاب و خلاقیت کمتری را برای کسانی که مسئول اجرای این برنامه و طرح هستند قائل می شوید.
در این زمینه گفته ای معروف وجود دارد که می گوید: چشم انداز بدون برنامه فقط یک رویا است و برنامه بدون چشم انداز تلاش بی ثمر است. اما چشم انداز با برنامه می تواند جهان را تغییر دهد. در واقع خلق یک برنامه برای دستیابی به اهداف کسب و کار شما شاید دنیا را تغییر ندهد اما امکانش وجود دارد. بسیاری از کسب و کارهای موفق کار خود را از یک گاراژ شروع کردند و از طریق برنامه ریزی به غول های صنعت تبدیل شدند.