سرفصل های مقاله
5 / 5 ( 1 امتیاز )
بنچ مارکینگ یکی از ابزارهایی است که مدیران برای سنجش میزان موفقیت سازمانشان از آن استفاده می کنند. بنچ مارکینگ یا الگوبرداری فرآیندی است که در آن جنبه ای خاص از یک سازمان را با موارد مشابه در برترین سازمان ها که به عنوان رقیب هستند مقایسه می کند.
این معیارهای قابل سنجش می توانند شامل محصولات، فرآیندها، روش ها، هزینه، اثربخشی، رضایت مشتریان و همچنین سایر شاخص های قابل اندازه گیری باشند.
در حقیقت مدیران خوش فکر با استفاده از بچ مارکینگ می توانند شرکت های موفق و پیشرو در حوزه فعالیت خود را به عنوان الگو قرار دهند و با مقایسه سازمان خود با این شرکت های الگو، عملکرد سازمان خود را بهبود بخشند و شکاف موجود تا دستیابی به وضعیت مطلوب خود را کاهش دهند.
سازمان ها با تجزیه و تحلیل جنبه های مهمی مانند نحوه مدیریت، تولید، فروش، تکنیک های بازاریابی آنها و همچنین سایر عوامل مرتبط می توانند دلیل موفقیت سازمان های مطرح را بیابند و همچنین می توانند با بررسی و تحلیل ها دریابند که چه چیزی را می توانند در سازمان خود تغییر دهند تا به نتایج مطلوب دست یابند.
در صورتیکه بنچ مارکینگ به صورت صحیح انجام شود می تواند ابزاری بسیار قدرتمند برای سنجش عملکرد سازمان در زمینه های مختلف باشد، همچنین به طور بالقوه اطلاعات ارزشمندی که می تواند برای بهبود شیوه های تجاری فعلی سازمان مورد استفاده قرار گیرد را نشان دهد و برای برنامه ریزی آینده سازمان بسیار مفید باشد.
چگونه بنچ مارک انجام دهیم؟حال ببینیم چگونه برای یک کسب و کار بنچ مارک انجام دهیم. مراحلی که به شما کمک می کند که بنچ مارک انجام دهید به شرح زیر هستند:
شاخص هایی که می خواهید در مورد آنها بنچ مارک انجام دهید را مشخص کنید. رقبای مستقیم و اصلی سازمانتان را شناسایی و مشخص کنید. این رقبای مستقیم و اصلی را مورد بررسی قرار دهید. اطلاعاتی که از رقبا جمع آوری کرده اید را با سازمان خود مقایسه کنید. بر اساس یافته های حاصل از مقایسه و بررسی، طرحی را برای سازمان خود ایجاد کنید. چه زمانی و در چه شرایطی می توان برای سازمان ها بنچ مارک انجام داد؟در حالی که هدف کلی بنچ مارکینگ سنجش و مقایسه یک سازمان با رقبای اصلی است، تعیین زمان و شرایط مناسب برای انجام این فرآیند نیز عامل مهمی محسوب می شود که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
زمانیکه می خواهید بهره وری سازمان خود را اندازه گیری کنیدیکی از مهمترین اهداف برای اجرای روش الگوبرداری یا بنچ مارکینگ سنجش میزان بهره وری و کارایی و اثربخشی سازمان در مقایسه با شرکت های پیشرو در آن صنعت است. این روش کمک می کند تا تفاوت کارها و فرآیندهای رقبا مشخص شود و ببینیم که برای بهبود عملکرد سازمان خود می توانیم از چه روشی استفاده کنیم و چه تغییری به وجود بیاوریم.
زمانیکه می خواهید عملکرد خود را در آینده بهبود بخشیدیکی دیگر از دلایل مهم استفاده از روش الگوبرداری (Benchmarking)، تعیین روش هایی است که با مقایسه و بررسی مشاغل مشابه که موفق عمل می کنند بتوانید کارهای آینده و اهداف خود را بهتر کنید.
زمانیکه به دنبال راهی برای توسعه و گسترش کسب و کار خود هستیدزمانیکه می خواهید کسب و کار خود را توسعه دهید و اما مطمئن نیستید که کدام راه بهتر است، با تجزیه و تحلیل رقبای بزرگ خود و بررسی کارها و روش هایی که آنها برای رشد و توسعه خود استفاده کرده اند، احتمالا روش های جدیدی را کشف خواهید کرد که می توانید عملیات رشد و توسعه خود را آغاز کنید.
زمانیکه می خواهید انگیزه مضاعفی برای کارمندان خود فراهم کنیدهنگامی که بخش ها و واحدهای خاصی از سازمانتان را با همتایشان در شرکت رقیب بنچ مارک می کنید نتایج متفاوتی می تواند حاصل شود که در هر صورت به عنوان ابزاری انگیزشی برای کارمندان کاربرد دارد.
اگر بنچ مارکینگ نشان دهد که واحدی خاص در سازمانتان عملکردی پایین تر از رقبای خود دارد، ممکن است کارمندان آن واحد را به سمت پیشرفت بکشاند تا بتوانند به سطح همتایان خود برسند.
از طرف دیگر اگر بنچ مارکینگ برتری واحدی را نسبت به رقبایش در شرکت های دیگر نشان دهد، احتمالا کارمندان شما تلاش می کنند این وضعیت را در آینده حفظ کنند و از رقبا عقب نمانند.
انواع الگوبرداری در تحلیل ها کدامند؟ الگوبرداری محصول Product Benchmarking (مهندسی معکوس یا Reverse Engineering)
این یک روش قدیمی از مهندسی معکوس محصول گرا است. در این روش یک سازمان محصول رقیب خود را خریداری می کند و با بررسی و مطالعه بر روی آن محصول، چگونگی عملکرد آن، ویژگی ها و جزئیات محصول را بدست آورده و با مقایسه این اطلاعات با محصولات خود، می تواند ویژگی خاصی از محصول خود را بهبود بخشد و یا به طور کامل محصول خود را تغییر دهد.
به دلیل داشتن نمونه محصول آماده، که تنها نیازمند یافتن روش ساخت آن هستیم، در هزینه های تحقیق و توسعه بسیار صرفه جویی می شود و این می تواند نقطه آغاز پیشرفت باشد.
الگوبرداری فرآیند (Process Benchmarking)در این روش، سوالی که مطرح می شود این است که چگونه یک شرکت موفق در موارد خاص یا به طور کلی، عملکردی بهتر از سایرین دارد و این موارد را با سازمان خود مقایسه می کنیم.
اطلاعات لازم در این زمینه ممکن است از طریق روش های مختلف مثل مصاحبه، نظرسنجی، تحقیقات بازار، بازدید از محل و غیره جمع آوری شود. هدف نهایی از این روش، یادگیری و به کارگیری فرآیندهای شرکت های برتر برای بهبود عملکرد سازمان خود است.
موضوع مهم در این روش این است که باید بدانیم همزمان با اعمال و پیروی از فرآیندهای خاص که از بررسی شرکت های موفق به دست آمده اند، همه عوامل و شرایط سازمانمان نیز باید با سازمان معیار مشابه باشد تا بتوانیم به نتیجه مطلوب دست یابیم که شاید دستیابی به این استانداردها برای سازمان پر چالش و پر هزینه باشد.
الگوبرداری رقابتی (Competitive Benchmarking)روش بنچ مارکینگ رقابتی یکی از محبوب ترین انواع بنچ مارکینگ است و با روش الگوبرداری محصول متفاوت است. در بنچ مارکینگ محصول فقط یک محصول خاص برای مقایسه و بررسی انتخاب می شود ولی در بنچ مارکینگ رقابتی کل محصول، فرایندها یا خدمات برای مقایسه به طور کامل انتخاب می شوند.
این مقایسه شامل مطالعه بر روی بخش های مختلف مانند امور مالی، بازاریابی، منابع انسانی، تحقیق و توسعه و …. می شود. در این روش امکان دارد به دلیل محرمانه بودن اسرار سازمان ها، اطلاعات گمراه کننده ارائه شوند که به روند بهبود هیچ کمکی نکنند.
الگوبرداری عمومی (Generic Benchmarking)معیارهایی مانند هزینه های یک کارمند، سود به نسبت هر کارمند، بازده سرمایه گذاری و … که بدون در نظر گرفتن نوع صنعت، مبنای مقایسه مشترکی برای آنها وجود دارد، معیارهایی عمومی هستند. هرگاه سازمانی بخواهد این معیارهای عمومی را بررسی و مقایسه کند در واقع از روش بنچ مارکینگ جنرال یا عمومی استفاده کرده است.
الگوبرداری داخلی (Internal Benchmarking)این روش یک رویکرد بسیار متداول است که شرکت ها به انتخاب معیار درون سازمان خود و مقایسه آن با سایر موارد سازمان می پردازند. این مقایسه می تواند بین یک کارمند که عملکرد متمایز دارد با سایر کارمندان سازمان انجام شود یا میزان بهره وری و سود یک واحد با بهره وری و سود واحدهای دیگر مقایسه شود، یا حتی خط تولید یک محصول در مقایسه با خط تولید محصولی دیگر قرار گیرد.
این روش در سازمان های بزرگ و شرکت های چند ملیتی بسیار کاربردی است زیرا تعداد کارمندان و واحدهای آنها به اندازه کافی است ولی در شرکت های کوچک و نوپا بسیار دشوار است.
الگوبرداری استراتژیک (Strategic Benchmarking)از این روش الگوبرداری برای توسعه چشم انداز سازمان به منظور توسعه شایستگی های اصلی و کمک به ایجاد مزیت رقابتی پایدار استفاده می شود.
به عبارتی در این روش چشم انداز سازمان های پیشرو معیار مقایسه قرار می گیرند و با تغییر و کار بر روی شایستگی های اصلی کمک می کنند تا شکاف های موجود در کسب و کارمان مشخص شده و کم کم برطرف شوند که مزیت رقابتی پایدار ایجاد می شود.
چالش بسیار مهم در این روش این است که حتی یک انحراف کوچک یا یک خطای کوچک می تواند کل سازمان را به شکلی منفی تحت تأثیر قرار دهد. این نوع از بنچ مارکینگ در میان استارتاپ ها بسیار محبوب است.
الگوبرداری جهانی (Global Benchmarking)همانطور که از نام این روش پیداست، بنچ مارک در سطح شرکت هایی از کشورها مختلف و در زمینه فعالیت و صنعت مشابه یا متفاوت صورت می پذیرد. به این دلیل که معیارها در کشورهای مختلف متفاوت هستند، شرکت هایی که از این تحلیل استفاده می کنند این شانس را بدست می آورند که با معیارهای جهانی خود را بسنجند و پیشرفت کنند.
مثلا شرکتی که در زمینه مخابرات در ایران فعالیت می کند، خود را با شرکتی که در یک کشور اروپایی است مقایسه و الگوبرداری کند و تلاش کند که کیفیت کار خود را به سطح شرکت اروپایی برساند.
در این مقاله به سوالاتی چون بنچ مارکینگ چیست و انواع الگوبرداری در تحلیل ها پاسخ داده شد ولی لازم است قبل از اینها بپذیریم که در دنیای رقابتی امروز شرکت های بسیاری هستند که در موضوعات مختلف پیشرو و متمایزند و اینقدر عاقل باشیم که به دنبال راهی برای رفع نقص های خود باشیم و تلاش کنیم از برترین های صنعت پیشی بگیریم.