- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
سرفصل های مقاله
5 / 5 ( 1 vote )
مدل بازاریابی STP Marketing Model) STP) که به اختصار به آن “مدل STP ” نیز گفته می شود، یک مدل استراتژیک رایج در بازاریابی مدرن است. در مدل STP تمرکز بیشتر بر مخاطبان و مشتریان است.
با استفاده از مدل بازاریابی STP،برند می تواند به گونها ی اثربخش تر با مخاطبان بازار هدفش ارتباط برقرار کند و بالطبع بازخورد بهتری را از فعالیت های بازاریابی اش انتظار داشته باشد.
مدل بازاریابی STP به سه بخش تقسیم میشود Segmentationدر این مرحله، بازار مورد نظر برای هر کسب و کار به بخش های مختلفی تقسیم می شود. در Segmentation بازار براساس ویژگی های مشخصی تقسیم بندی میشود.
در این مرحله تعریف جایگاه فعلی برند، اهداف آن، توانمندی های توسعه براساس منابع و شرایط تحمیلی که برند با آن روبه رو است، مورد بررسی قرار می گیرد.
Targetingپس از بخش بندی مخاطبان، زمان آن است که بخشی از بازار به عنوان مخاطبان هدف انتخاب شوند. بهتر است براساس معیارهای حائز اهمیت از میان بخش های موجود، بخش های ارزش آفرین در بازار را انتخاب کرد و تمرکز فعالیت های بازاریابی بر آن بخش ها متمرکز شود.
برای انتخاب و هدف گیری مخاطبان 3 روش یا استراتژی مرسوم وجود دارد:
Mass marketing یا بازاریابی انبوه که بخش بندی های بازار را در نظر نمی گیرد. در صورتی که بازار همجنس و هم دست باشد از این استراتژی استفاده می شود و محصولی استاندارد به تمام بازار ارائه می شود. Differentiated Marketing یا بازاریابی تمایزی به روشی اطلاق می شود که محصولات متفاوت را به مشتریان متفاوت می فروشند. این استراتژی از آن نظر که نیازهای مختلف در بازار را پوشش می دهد سودمندتر از بازاریابی انبوه است. Niche Marketing یا بازاریابی متمرکز زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که شرکت برای بخش خاصی از بازار محصول مورد نیازشان را تولید می کند و تمرکز آن بررفع نیاز همان بخش از بازار است. Positioningدر مرحله “جایگاه یابی”، محصول برای مخاطبان هدف جایگاه یابی می شود. در این مرحله آمیخته بازاریابی بررسی می شود تا نحوه تعامل با مخاطبین هدف مشخص شود.
روش های مختلفی برای جایگاه یابی برند در بازار وجود دارد، جایگاه یابی براساس ویژگی یا منفعت مشتریان، جایگاه یابی براساس قیمت و کیفیت، جایگاه یابی براساس نوع مصرف و به کارگیری محصول، جایگاه یابی از نظر مصرف کنندگان محصول با توجه به سطح آنها، جایگاه یابی بر اساس سطح محصول و جایگاه یابی براساس مشتریان.
بخش بندی مشتریان (Segmentation) در مدل بازاریابی STPدر مدل STP بخش بندی بازار شامل تعریف بازار و مشخص کردن بخش های مختلف آن است. در این مرحله از مدل STP باید مشخص کنیم مرزبندی های بازار به چه صورت است.
در بخش بندی بازار ویژگی های محصول و خدماتی که برند ارائه می دهد، ویژگی های بازار و ویژگی مشتریان مورد بررسی قرار می گیرد و بر اساس معیارهای مشخص شده بازار به بخش های مختلف تقسیم می شود.
برای بخش بندی بازار (مخاطبان) در مدل بازاریابی STP موارد زیر را در نظر می گیریم:
ویژگی های دموگرافیک
بخش بندی مخاطبین باتوجه به ترکیبی از ویژگی هایی از قبیل: سن، جنسیت، درآمد، تحصیلات، قومیت، وضعیت تاهل، وضعیت کاری (شاغل یا خانه دار)، محل اقامت، و علاقه مندی ها
ویژگی های روانشناسانه
این مورد به ویژگی های شخصیتی و احساسی برگرفته از رفتارهای افراد برمی گردد، که شامل اطلاعاتی در خصوص چگونگی تصمیم گیری در هنگام خرید، سبک زندگی، باورها، سرگرمی ها و نوع رفتار با دیگران است.
این ویژگی ها کانال های ارتباطی با مشتریان را مشخص م یکند و همچنین مشخص م یشود مشتری یک برند ” چه کسانی” هستند و “چرا” از محصولات و خدمات آن استفاده می کنند.
برای جمع آوری اطلاعات روانشناسانه برای بخش بندی مشتریان در مدل بازاریابی STP می توانید از روش هایی مانند مصاحبه های عمیق، تحقیقات بازار و برپایی مصاحبه های گروهی از مخاطبین برند استفاده کنید.
سبک زندگی
سبک زندگی نشانگر علایق، سرگرمی ها، فعالیت هایی که مخاطبین خارج از ساعات اداری به آن میپردازند، و حرفه ی آنها می شود. بعضی از سرگرمی ها و علایق مخاطبین پتانسیل بالایی برای اهداف بازاریابی کسب وکارها دارد، به عنوان مثال افرادی که به فوتبال علاقه دارند از بازی های کامپیوتری، رویدادها، محصولات و پوشاک مربوط به این حوزه استقبال می کنند. همچنین دانستن علایق افراد مشخص می کند به چه طریق می توانیم توجه مخاطبان را به برند جلب کنیم.
باورها و ارزش ها
میتوان مخاطبان را بر اساس مذهب، ملیت، باورهای فرهنگی و ارزش ها به بخش های مختلف تقسیم کرد. به عنوان مثال در مادران ایرانی، عادات غذایی و تغذیه کودکان بسیار اهمیت دارد و به نوعی یک ارزش محسوب می شود.
از این رو شناسایی بخش بندی های مختلف بازار در مدل STP در خصوص باورها برای برخی از کسب و کارها ضروری است.
مراحل زندگی
افراد در مراحل مختلف زندگی الگوهای رفتاری و مصرفی متفاوتی دارند. همچنین برخی از خدمات و محصولات در دوره ی زمانی خاصی مورد نیاز مخاطبان قرار می گیرد. بنابراین در استفاده از مدل بازاریابی STP هنگام بخش بندی بازار هدف، بسته به نوع محصولات یا خدماتتان مراحل زندگی مخاطبین را نیز در نظر بگیرید.
ویژگی های جغرافیایی
مرزبندی جغرافیایی مشخص می کند، بخش بندی های بازار از نظر جغرافیایی چه محل هایی را در بر می گیرد. گاهی ویژگی های جغرافیایی بر ویژگی های محصول نیز اثرگذار است.
به عنوان مثال کولر گازی در مناطق جنوبی و مرکزی ایران و کولرهای آبی در مناطق شمالی کاربرد بیشتری دارد. بنابراین در مناطق جغرافیایی مختلف ممکن است مخاطبانی با نیازهای متفاوت وجود داشته باشد.
ویژگیهای رفتاری
این موضوع به ماهیت خرید، وفاداری به برند، سطح مصرف، کانال توزیع، منافع و عکس العمل نسبت به فعالیت های بازاریابی اشاره دارد. شناسایی رفتار مصرف کننده مشخص می کند برای ارائه یک محصول بر چه ویژگی هایی باید تاکید داشت یا از چه کانال هایی اقدام به توزیع محصول شود و مواردی از این دست. همچنین گاهی شناسایی رفتار مصرف کننده منجر به شناخت نیازهای پنهان آنها می شود که ممکن است به شروع کسب و کاری جدید، بیانجامد. در این بخش تهیه و تحلیل پرسنا می تواند اطلاعات مفیدی را به تیم بازاریابی بدهد.
منفعت
منفعت در واقع رضایت و مصرف مشتری از محصولات و خدمات برند است. گاهی متمایز سازی محصولات به دلیل جلب رضایت مشتریان صورت می پذیرد.
بخشبندی محصول در مدل STPدر مدل بازاریابی STP، تقسیم بندی و گروه بندی محصولات و مشتریان هر گروه از آنها، قدم مهمی در تعیین بازار هدف است، چراکه اولیت های گروه مشتریان را مشخص می کند. برندها گاهی محصولات متفاوت با ویژگی های متفاوت دارند بنابراین تقسیم بندی محصولات نیز بخشی از فاز بخش بندی بازار است. در مدل STP، بخش بندی محصولات هدایت مشتریان را آسوده تر می کند و همچنین تخصیص منابع به منظور ترفیع کالا براساس میزان اهمیت آنها صورت می پذیرد.
از این رو برای سهولت در استفاده از مدل بازاریابی STP، لازم است تقسیم بندی مناسبی از محصولات وجود داشته باشد. بخش بندی محصولات در صنعت به روش های مختلفی صورت می پذیرد:
نوع محصول
وقتی محصولات در طبقه بندی های مشخصی باشند و ویژگی های آنها کاملا از هم مجزا باشد، هر محصول به صورت جداگانه در یک بخش و گروه محصولات قرار می گیرد. در برخی موارد محصول به تنهایی از اهمیت برخوردار است و خود محصول برای مشتریان شناخته شده بوده و مورد نیاز آنها است، که در این صورت نیز آن محصول جداگانه یک گروه محصول را به خود اختصاص می دهد.
روش تولید محصول
روش تولید دربرخی از محصولات ویژگی خاصی را به محصول می بخشد که کارایی آن را تعیین می کند، در این موارد محصولات براساس روش ساختشان از هم تفکیک می شوند. به عنوان مثال میتوان به فرش ماشینی و دست بافت اشاره کرد که مخاطبان مختلفی را به خود جذب می کنند.
تقسیم بندی بر اساس برند
در برخی صنایع برند محصول تعیین کننده، کیفیت، کارایی و قیمت محصول بوده و به همین واسطه محصول براساس برند سازنده آن از یکدیگر متمایز می شوند. مانند بازار موبایل که برندهای سازنده حتی توانسته اند ویژگی های مشتریان را نیز تعیین کنند. برای مثال میتوان به افرادی که از آیفون استفاده می کنند ویژگی های خاصی را نسبت داد که برگرفته از آگاهی بالا از برند است.
کارایی محصول
عامل دیگر که در بخشبندی گروه محصولات موثر است، کاربرد محصولات است که ممکن است باتوجه به موارد استفاده از محصولات به گروه بندی آنها پرداخته شود.
هدف گیری بازار (Targeting) در مدل بازاریابی STPپس از بخش بندی بازار در مدل STP، نوبت به انتخاب بخش هایی از بازار است که برند قادر به ارائه محصول و خدمات به آنها است. به منظور مشخص کردن بازار هدف لازم است ابتدا معیارهای مورد نظر تعیین شود.
معیارهایی همانند سودآوری، بکر بودن بازار، توان رفع نیاز مشتریان و عواملی از این دست مشخص می کنند بهترین بازار برای هدف گذاری کدام است.
نهایتا در هدف گذاری بازار مشخص می شود کدام بخش بازار برای انجام کسب و کار جذاب تر است، لیست زیر مشخص می کند با استفاده از چه معیارهایی میتوان جذابیت بالقوه و مالی هر بخش از بازار را به منظور استفاده از مدل بازاریابی STP ارزیابی کرد.
معیار اندازه : اندازه بازار باید به اندازه کافی بزرگ باشد تا قابلیت بخش بندی را داشته باشد در غیر این صورت بخش های بازار نیز به نسبت کوچکتر خواهند شد. تمایز : تمایزهای قابل اندازه گیری بین بخش های مختلف بازار می تواند عامل مناسبی برای تعیین جذابیت هر بخش باشد. ویژگی های مالی : هزینه و سود هر بخش از بازار موضوع حائز اهمیتی در تعیین جذابیت بازار است. در دسترس بودن: نهایتا بازار مورد هدف باید برای برند در دسترس باشد تا برند بتواند محصول و خدمات خود را به آن عرضه کند و پیامش را به مخاطبانش برساند.با در نظر گیری این معیارها و معیارهایی که متناسب با نوع برند و کارکرد محصولات و خدماتش ممکن است مهم باشند، بخش های مختلف بازار ارزیابی می شوند و نهایتا بخش هایی از آن مورد هدف قرار می گیرند تا برند فعالیت های بازاریابی خود را معطوف به آن بخشها کند.
پس از انجام Segmentation و Targeting در” مدل بازاریابی STP” باید Positioning را مد نظر قرارداد.
جایگاه یابی (Positioning)در مدل بازاریابی STPبرای جایگاه یابی برند در بازار ابتدا لازم است برند موضع خود را مشخص کند و سپس جایگاه خود را برای مشتریان در بازار تعریف کند.
برند پوزیشنینگ (Brand Positioning) به صورت یک مفهوم اصلی که بیان کننده ی ماموریت و فعالیت اصلی شرکت است، تعریف می شود.
در تعریف برند پوزیشنینگ (Brand Positioning) و در کانال های ارتباطی مختلف برند با بازار هدف، استراتژی های بازاریابی یکپارچه ایی تعریف می شود.
همچنین ممکن است موضع شرکت در قبال گروه های مختلف مشتریان متفاوت تعریف شود. (در حالتی که برند شامل زیر برندهایی باشد که هریک نیاز بخش های مختلفی از بازار را پوشش دهند.)
معمولا برای جایگاه یابی برند از مدل های مختلفی استفاده می شود، همچنین تحلیل بازار می تواند برندها را در تعیین جایگاه مناسبشان در بازار یاری دهد.
تحلیل بازارموقعیت استراتژیک برند از جوانب گوناگونی مورد بررسی قرار می گیرد. یکی از روش های تعیین موقعیت برند در بازار توجه به موقعیت برند در بازار و به نسبت رقبا است.
یکی از روش های تعیین موقعیت برند در بازار تعریف موقعیت آن نسبت به رقبا و توانمندی آن در تامین نیاز مشتریان است. معمولا شکل زیر در هر صنعتی تعریف می شود، مشتریان نیازهایی دارند که بخشی از آن را رقبا و بخشی را شرکت مورد نظر تامین می کند.
آن بخش از نیاز مشتریان که صرفا توسط رقبا تامین می شود، بخش از دست رفته بازار است. آن بخشی که رقبا به همراه برند مشغول به تامین نیاز مشتریان است، به اصطلاح اقیانوس قرمز نام دارد که رقابت در آن به شدت سنگین است. و نهایتا بخشی از بازار که صرفا برند اقدام به تامین نیاز مشتریان میکند اقیانوس آبی است که رقابت برای برند کمتر بوده و به اصطلاح برند می تواند در آن بخش به نوعی پیشرو بازار باشد.
همچنین از روش های دیگر برای جایگاه یابی برندها در بازار تحلیل های آماری است که طبق نظرسنجی و امتیاز دهی به برندهای فعال در بازار در حوزه های مختلف امتیازاتی از جانب متخصصان و مشتریان داده می شود، با بررسی این امتیازات جایگاه برندها در بازار و به صورت کمی مشخص می شود.
آمیخته بازاریابیآمیخته بازاریابی در بخش آنلاین و آفلاین مشخص می کند با هر گروه از مشتریان به چه طریق میتوان ارتباط برقرار کرد و از چه استراتژی هایی میتوان استفاده کرد.در مدل STP پس از مشخص شدن بخش بندی بازار، بازارهای هدف، و جایگاهی که برند در بازار دارد، بر اساس مدل آمیخته بازاریابی، فعالیت های بازاریابی مشخص می شوند.
با تهیه کمپین های بازاریابی، برند می تواند در پلتفرم های مورد نظر اقدام به پیام رسانی و تعامل با مخاطبان خود نماید.
جهت آشنایی با مدل آمیخته بازاریابی و چگونگی به کارگیری آن در کسب و کارتان مطالعه مقاله زیر پیشنهاد می شود:
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
سرفصل های مقاله
5 / 5 ( 1 vote )
اگر به دنبال ایجاد یک برند و انتخاب اسم برند تجاری خود هستید، اگر از پیشنهاد نام برند یا لیست های تکراری اسامی پیشنهادی وب سایت های مختلف خسته شده اید و می خواهید یک نام برند خاص و متناسب با استراتژی های بازاریابی خود انتخاب نمایید، اگر می خواهید با مراحل نام گذاری برند آشنا شوید این مقاله را از دست ندهید.
در این مقاله به توضیح مختصری در مورد 5 مرحله انتخاب نام برند پرداخته می شود که در ادامه به آنها می پردازیم :
رویکردهای مختلف نام گذاری برند را بشناسید و از آنها استفاده نماییداولین گام در پاسخ به سوال “چگونه نام برند انتخاب کنیم؟” شناخت رویکردهای مختلف نام گذاری است که در اینجا به سه رویکرد می پردازیم :
نام انتزاعی : این اسامی برند هیچ ارتباط مستقیمی با محصول ندارند. ساخت نام برند انتزاعی نیازمند زمان و سرمایه گذاری فراوانی است تا آن نام بتواند محصول شما را انعکاس دهد و با مخاطبتان ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال می توان به برند اپل یا اسنپ اشاره کرد.
نام توصیفی : این نوع از اسم برند در مورد محصول یا خدمت تان به شکل معنادار توضیح می دهد. این رویکرد چندان ارتباط احساسی میان مخاطب و محصول برقرار نمی کند ولی به نظر می رسد که برای تصمیم گیران منطقی رویکرد جذابی خواهد بود. البته می توان به کمک یک طراحی موفق و استراتژی بازاریابی یک بعد احساسی نیز به آن اضافه کرد. اسامی مثل جنرال موتورز یا دیجی کالا در این بخش قرار دارند.
نام احساسی : این قبیل نام ها احساسی را بین برند و مخاطب ایجاد می کنند و یکی از سخت ترین انواع نام های برند هستند که در مورد سطح احساس یک محصول توضیح می دهند. یک نام احساسی نیازمند یک شعار یا ارائه قدرتمند است که بتواند محصول را به سرعت نمایش دهد.
بعد از آشنایی با رویکردهای گوناگون در مراحل بعد باید بتوانید :
لیستی بلند از گزینه های انتخابی که در هر یک از رویکردهای گوناگون بالا یا سایر رویکردها قرار دارند، تهیه کنید. جلسات طوفان فکری خارجی ترتیب دهید تا نظرات افراد خارج از شرکت را نیز جویا شوید و یا حتی به گزینه های بیشتری از اسامی دست یابید. اسامی مختلف را به کمک فیلترهای مثل مشتریان بتا، مدیران بازاریابی و اجرایی سایر شرکت ها و همچنین نخبگان دانشگاهی تست نمایید. رویکرد مورد نظر برای محصول یا خدمتتان را به کمک شواهد و فیدبک های به دست آمده انتخاب کنید.نام برند انتخابی خود را اعتبارسنجی کنید
چک لیستی برای اعتبارسنجی ایده های اسامی برند خود تهیه کنید. می توانید از سایت های جستجوی دامین مثل Whois استفاده نمایید تا دسترسی یه دامین های نام های پیشنهادی مد نظر خود را بررسی نمایید. حتی می توانید با ابزاری متفاوت از نبود اسامی مشابه در iOS App و Google Play Store اطمینان حاصل کنید و در نهایت در مورد در دسترس بودن پیج اینستاگرام یا آپارات تحقیق کنید.
حتی می توانید شرایط خاصی برای نام گذاری شرکت تعیین کنید و آن را در چک لیست قرار دهید، به عنوان مثال کمتر از 8 حرف بودن نام شرکت یا در دسترس بودن پیج اینستاگرام. پس از تهیه چک لیست می توانید نکاتی مثل کلماتی که حتما قصد دارید در ساخت نام برند از آن استفاده کنید یا اصطلاحات رایج در کسب و کارتان و یا مواردی که باید از آن بپرهیزید را یادداشت نمایید. به عنوان مثال یکی از این موارد قابل پرهیز می تواند این باشد که اگر قصد گسترش فعالیت های خود به کشورهای حاشیه خلیج فارس را دارید از حروف غیر قابل تلفظ در زبان عربی مثل پ یا ژ استفاده نکنید. در طول این فرایند لیست شما برای انتخاب نام برند در مراحل بعد کوتاه تر خواهد شد.
جلسه طوفان فکری در خارج از مجموعه خود ترتیب دهید.یک یا چند جلسه با حضور مجموعه ای از افراد خلاق شامل متخصصین برندینگ، طراحان، توسعه دهندگان وب و دارندگان کسب و کار در راستای طوفان فکری انتخاب نام برند تشکیل دهید. هدف از این جلسه شروع آن به وسیله شما به عنوان دارنده کسب و کار و دستیابی به ایده های گوناگون اشخاص است. حواستان باشد که در این جلسات به منظور جلوگیری از محدود کردن گفتگوها یا جهت دادن به آنها به هیچ عنوان به در دسترس بودن دامین فکر نکنید و تا آنجا که می توانید ایده جمع آوری کنید. به همه حاضرین فرصتی برای صحبت بدهید و فرایند را به طور کامل برای آنان توضیح دهید. شرکت کنندگان را از بک گراند های متفاوت و از هر دو جنسیت زن و مرد انتخاب کنید تا به درستی نمایانگر بازار هدف شما باشند.
در نهایت یک نماینده برای برگزاری این جلسه و مدیریت آن با شخصیت و زمینه فکری قوی انتخاب کنید و به دقت به صحبت های انجام شده گوش دهید و در صورت امکان آنها را یادداشت یا ضبط کنید. پس از پایان طوفان فکری و یافتن نام های جدید و رای گیری در مورد هر یک از اسامی پیشنهاد نام برند، لیست جدیدی از این نام ها تهیه کنید و از هر یک از شرکت کننده ها در مورد نام هایی که از این لیست دوست دارند و چرایی آن بپرسید و اسامی که عکس العمل های منفی در مورد طرز تلفظ، ترجمه، موارد و تصاویر مرتبط به آنها وجود دارند، حذف نمایید. در نهایت دامین های در دسترس را چک کنید و از شرکت کنندگان بخواهید که اشکال مشابه این اسامی انتخابی را که به ذهنشان می رسد مطرح کنند و در نهایت جلسه را با حداقل سه گزینه برای اسم برند تجاری به اتمام برسانید.
جلسه داخلی در مورد جلسه مرحله قبل برگزار کنیدجلسه طوفان فکری برگزار شده به دنبال بحث پیرامون گزینه های نام شرکت بوده است و نه تصمیم گیری در مورد انتخاب یک نام خاص، بنابراین بهتر است در نزدیکترین زمان ممکن جلسه ای با تیم خود تشکیل و در مورد تک تک اسامی مطرح شده بحث و گفتگو کنید. در بهترین حالت پس از طی این مراحل شما 3 نام پیشنهادی برند خواهید داشت که می توانید بر روی مخاطبان هدف خود تست کنید.
لیست نهایی اسامی پیشنهادی را توسط کاربران آزمایش کنیددر گام نهایی بهترین سه گزینه خود را پس از تحلیل های داخلی انتخاب و آن را به همراه سوالاتی مثل “آیا این اسم به درستی حوزه فعالیت ما و چرایی انتخاب این نام را مشخص می کند؟” یا ” چه حسی نسبت به این اسم دارید؟” برای مخاطبان خود ارسال کنید یا از طریق مصاحبه تلفنی از آنها بپرسید.
پس از طی تمام این مراحل با جمع بندی اطلاعات به دست آمده و تحلیل آنها وقت آن می رسد که نام برند برنده را مشخص کنید. این یک نمای کلی از فرایند انتخاب نام برند و پاسخ به سوال “چگونه نام برند انتخاب کنیم” به زبان ساده بود که امیدواریم به شما در نام گذاری شرکت تان کمک نماید. البته فرایند نام گذاری برند دستورالعمل های خاصی دارد که در این مقاله مجال پرداخت به آن را نداشتیم، اگر شما هم در این زمینه تجربه عملی دارید با ما در میان بگذارید.
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
سرفصل های مقاله
5 / 5 ( 1 vote )
مدیر رسانه Media Manager یا مدیر رسانه ای اصلاحی است که در دهه اخیر به واسطه رشد چشمگیر رسانه و وسایل ارتباط جمعی بیشتر شنیده می شود. قدرت و تاثیر انکارناپذیر دنیای تکنولوژی بر زندگی کنونی، سبب به وجود آمدن مشاغلی شده که تا چند دهه اخیر خبری از آنها نبود و یا حداقل شاهد فعالیت آنها به صورت سنتی و محدود بودیم.
مدیران رسانه ای که اغلب صدای شرکت ها نامیده می شوند، قبلتر به عنوان مدیر انجمن (Community Manager) شناخته شده و حتی قبل از دنیای اینترنت، بیشتر در نقش نماینده روابط عمومی (Public Relations Representative) شناخته می شدند.
امروزه این عناوین و تعاریف دستخوش تغییراتی شده و آنچه ما به عنوان مدیر رسانه Media Manager می شناسیم، مفهوم و کارایی وسیع تری دارد. اگر میخواید بدانید یک مدیر رسانه ای کیست و چه وظایفی به عهده دارد، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
تعریف مدیر رسانه (Media Manager)مدیران رسانه در واقع افراد حرفه ای، کارآمدی و متخصص ارتباطات هستند که مغز متفکر و طراح تبلیغات نمادین می باشند. وقتی تبلیغاتی را در تلویزیون، رادیو، بیلبورد، اینترنت، ایمیل، روزنامه ها و مجلات، تلفن همراه یا فیلم ها مشاهده می کنید، یک مدیر رسانه Media Manager نقش مهمی را در شکل گیری آنها بر عهده دارد. او مسئول تمام مراحل شکل گیری و ایجاد یک کمپین تبلیغاتی بوده که این روند وظایف زیادی را در برگرفته که او می تواند از مهارتهای منحصر به فرد خود برای انجام کارها استفاده کند.
یک مدیر رسانه ای در جایگاه و موقعیت یک مدیر ارشد می باشد و کارفرمایان کسی را برای این کار انتخاب می کنند که دارای حداقل مدرک کارشناسی مدیریت بازرگانی، تجارت، بازاریابی، تبلیغات یا یک رشته مرتبط به آنها بوده و حداقل دو سال تجربه بازاریابی یا نقش مدیریتی داشته باشد. که البته کارفرمایان اشخاص دارای مدرک کارشناسی ارشد بازرگانی با تاییدیه مهارت بازاریابی را ترجیح می دهند.
آنها به طور معمول در یک شركت و یا آژانس تبليغاتی کار می کنند، اگر چه بیشتر وقتشان به واسطه دیدار با مشتری در خارج از دفتر کاری سپری می شود. همچنین یک مدیر رسانه Media Manager می تواند مستقیما توسط شرکت های بزرگ و یا شرکت هایی با بخش های تبلیغات داخلی استخدام شود.
آمار نشان می دهد که تقاضا برای مدیران تبلیغاتی، ارتقاء و بازاریابی که شامل مدیران رسانه نیز می باشد، در طی سال های اخیر رشد بسیار چشمگیری داشته است.
وظایف و مسئولیت های مدیر رسانههمانطور که گفته شد مدیر رسانه ای “رئیس و رهبر” یک کمپین تبلیغاتی بوده که وظایف او شامل همه چیز، از صفر تا صد مربوط به تهیه مؤلفه های یک کمپین، راه اندازی و اندازه گیری نتایج آن می باشد. دیگر وظایف اصلی و مسئولیت های متداول مدیران رسانه عبارتند از:
شناسایی و بیان نیازهای مشتریمدیر رسانه در طی جلساتی زمانبندی شده با مشتریان خود ملاقات داشته که در طی آنها نیازهای مشتری را تشخیص داده و سپس این نیازها را در قالب وظایفی ملموس از ایده هایی مفهومی به اعضای کارآمد تیم خود ارائه می دهد.
ایجاد، حفظ و تحلیل برنامه های بازاریابیمدیر رسانه ای یک چشم انداز استراتژیک برای یک کمپین بازاریابی ایجاد می کند و در ادامه با مدیران پروژه بازاریابی خود کار کرده تا دریابد که دقیقا باید چه کاری توسط چه کسانی انجام شود تا این چشم انداز با موفقیت به وقوع بپیوندد.
برقراری و حفظ رابطه با مشتریمهارت های ارتباطی خوب، از جمله توانایی هایست که یک مدير رسانه باید برای مدیریت نگرانی مشتری های خود از آن برخودار باشد. آنها همچنین باید در برخورد با مشتریان جدید، از قدرت مذاکره خود برای قیمت گذاری استفاده کنند.
پایدار ماندن در صدر روندهای صنعتیبازاریابی صنعتی به سرعت تغییر می کند. مدیران رسانه ای باید در رابطه با کانال های توزیع جدید، در صدر روند فعلی باقی بمانند که این مهم شامل کاوش در تمام سوشال مدیاها و درک نحوه استفاده از آنها در زمینه پاسخگویی به نیازهای مشتری است.
مهارت های مورد نیاز یک مدیر رسانه (Media Manager)مدیران رسانه برای انجام کارهای خود ناگزیر هستند که لیستی از توانایی ها و مهارت ها را در اختیار داشته باشند. قبل از هر چیز آنها رهبرانی قدرتمند هستند که وظیفه دارند کارهای مشخصی را به همه افراد درگیر در یک کمپین بازاریابی واگذار کرده و سپس اطمینان حاصل کنند که طبق برنامه به مشتری تحویل داده شده است.
ثانیا، مدیر رسانه یک استراتژیست است؛ آنها باید اینگونه باشند که در عین حال که در مقیاش بزرگ فکر و تصویرسازی می کنند، بتوانند به خوبی روی جزئیات دقیق یک استراتژی نیز تمرکز داشته باشند.
مهارت های دیگری که یک مدیر رسانه ای حرفه ای باید از آن برخوردار باشد عبارتند از:
مهارت مذاکرهپیشتر گفته شد که یکی از ابزارهای لازم برای یک مدیر رسانه (Media Manager)، داشتن مهارت بالای مذاکره است. این مدیران ضمن برقراری و حفظ رابطه با مشتری، از مهارت های مذاکره خود جهت شناسایی نیازهای او استفاده کرده و بر اساس این نیازها پیشنهادهای موثری را ارائه می دهند.
مهارت آنالیز و تحلیلبرای ایجاد برنامه های بازاریابی مبتنی بر داده ها، به مهارت های تحلیلی مدیران رسانه نیاز است. آنها هنگام تصمیم گیری در مورد شاخص های اصلی عملکرد برای یک کمپین و همچنین مشاهده نتایج آن، از این مجموعه مهارت ها استفاده می کنند.
مهارت تفکر استراتژیکاگرچه تمامی مهارت های برشمرده شده بسیار حیاتی هستند، اما مدیر رسانه ای بیشتر، مهارت های تفکر استراتژیک خود را می طلبد. او به عنوان لیدر استراتژی هر کمپین بازاریابی، باید توانایی پردازش سریع اطلاعات و تصمیم گیری صحیح براساس اطلاعات گفته شده را دارا باشد که این مهم بخشی از مهارت های یک متفکر استراتژیک خوب است.
مهارت خودآموزیآنچه یک مدیر رسانه حرفه ای را از یک مدیر رسانه متوسط متمایز می کند، اشتیاق او به یادگیری، خصوصا در مورد بازاریابی است. در عصر اینترنت به نظر می رسد که تقریبا هر هفته یک ابزار، پلتفرم یا استراتژی بازاریابی جدید معرفی می شود. مدیران رسانه باید این توانایی و تمایل را داشته باشند که سیستم عامل های جدید را به تنهایی یاد گرفته و آنچه را که می آموزند در مورد حرفه ی خود به کار گیرند.
چشم انداز شغلی مدیران رسانه ای در طول دهه های آینده نسبت به سایر مشاغل و صنایع بسیارخوب پیش بینی می شود. تخمین زده شده است که در طی ده سال آینده رشدی 10٪ خواهد داشت که میزان آن سریعتر از میانگین سایر مشاغل، بین سال های 2016 تا 2026 است. میزان نرخ رشد برای سایر مشاغل حدود 7٪ پیش بینی شده است.
حال که با وظایف و ویژگی های یک مدیر رسانه (Media Manager) حرفه ای آشنا شدید و برای رونق کسب و کار خود نیاز به یک مدیر رسانه ای را حس کردید، قبل از هر چیز تجربه، سوابق شغلی، کارهای انجام شده توسط تیم تحت مدیریت وی را به خوبی بررسی کرده و سپس اقدام به مذاکره نمایید.
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
5 / 5 ( 1 vote )
پیش از این به تعریف ارزش برند (Brand Value) و روش های گوناگون ارزیابی برند پرداختیم. این مقاله به دنبال ارائه یک دستورالعمل کلی برای محاسبه ارزش برند است. ابتدا لازم است که به اهمیت محاسبه ارزش برند در دنیای امروز بپردازیم :
اهمیت ارزیابی برند (Brand Valuation)برندهای بزرگ مثل اپل یا گوگل میلیاردها دلار ارزش دارند. البته این ارزش خاص برندهای بزرگ نیست و حتی کسب وکارهای کوچک نیز می توانند در صنعت یا بازار محلی خود از ارزش قابل ملاحظه ای بهره مند باشند. ارزش ویژه برند (Brand equity) یکی از معدود دارایی های کسب وکار است که یک مزیت رقابتی پایدار برای برند به ارمغان می آورد.
ولی از آنجایی که مفهوم ارزش برند معانی متفاوتی در ذهن افراد متفاوت دارد، ارزیابی برند یک مفهوم انتزاعی خواهد بود. روش های گوناگونی برای محاسبه ارزش برند وجود دارند. شما ممکن است زمانی به سراغ محاسبه ارزش برند بروید که بخواهید برند خود را بفروشید و یا با شرکت دیگری ادغام شوید و یا حتی به دنبال توسعه کسب و کار به کمک وام یا سرمایه گذاران خارجی باشید. برای نشان دادن صحت و قابلیت اعتماد به ارزیابی برندتان ابتدا هدفتان از این محاسبه ارزش را مشخص و سپس بهترین روش برای محاسبه یک ارزش برند عادلانه را انتخاب کنید.
ارزیابی برند به فرایند مورد استفاده برای محاسبه ارزش یک برند یا میزان مبلغی که یک شرکت دیگر حاضر به پرداخت آن برای خرید برند است، گفته می شود. همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد رویکردهای گوناگونی برای ارزیابی برند وجود دارد که به دو دسته کلی تقسیم می شوند:
رویکردهای ارزیابی ارزش ویژه برند: که در این مقاله به آن بیشتر می پردازیم رویکردهای صرفا مالی : مانند ارزیابی برند مبتنی بر هزینه یا درآمدمحاسبه ارزش برند می تواند به سادگی محاسبه درآمدی که برند قادر به تولید آن است یا محاسبه ارزش برند رقبای مشابه موجود در بازار باشد. البته باید در نظر داشت که این اطلاعات نیز به سادگی در دسترس نیست و همین امر محاسبه ارزش برند را بیش از پیش پیچیده می کند. از سوی دیگر ارزش ویژه برند در محاسبات حسابداری یک دارایی ناملموس بوده که به کمک ادراکات مشتری از برند سنجیده می شود و همچنان نقش مهمی در ارزیابی های کلی دارایی های یک شرکت دارد.
ارزش ویژه برند جذب مشتریان را آسان تر می نماید. با این وجود محاسبه ارزش برند به کمک معیارهای مالی محدودیت هایی دارد چرا که ممکن است تاخیری میان ساخت ارزش ویژه برند و درآمد حاصل از آن بیافتد. به عنوان مثال نتایج یک کمپین موفق بازاریابی مثل افزایش آگاهی از برند یا سایر معیارها ممکن است اثر سریع یا ثابتی بر درآمد یا آورده شرکت نداشته باشند. چالش اینجاست که برند در واقع در ذهن مشتریان است و محاسبه ارزش آن بدون اندازه گیری دقیق ادراکات مشتری از برند چندان عدد قابل اعتمادی نیست.
در ادامه به 4 معیار مهم در راستی آزمایی ارزش (Value) و ارزش ویژه برند (Brand Equity) تخمینی و راهی برای ارزیابی برند فراتر از دفاتر مالی و محاسبه درآمد و آورده ها می پردازیم. این 4 فاکتور ادراکات مصرف کننده از برند را به کمک یک بررسی از نمونه ای از بازار هدف، مشخص می کنند.
آگاهی از برند (Awareness)شاید موضوع واضحی باشد ولی بدون آگاهی، برند عملا نامرئی است. موارد زیر را در مورد برندتان (به ترتیب مشخص شده) بررسی کنید:
آگاهی بی اختیار (Spontaneous Awareness) : از افراد در مورد برندهای یک دسته محصول یا خدمت مشخص بپرسید. (به عنوان مثال در صنعت ماکارونی برند X اولین برندی است که به ذهنشان می رسد و حتی قادر به نام بردن برند Y یا Z نیز هستند.)
آگاهی بی درنگ (Prompted Awareness) : قادر به تشخیص برند از میان لیستی از رقبا هستند.
یادآوری مستقیم (Direct Prompting) : آوردن نام یک برند خاص یا حتی لوگو آن برای تشخیص اینکه مشتریان تا چه اندازه برند را به خاطر می آورند و پرسیدن سوالی مثل “آیا نام برند X را شنیده اید؟”
آگاهی از برند یکی از معیارهای ضروری برای سنجش ارزش و ارزش ویژه برند است. آگاهی از برند به ویژه آگاهی بی اختیار یکی از معیارهای ضروری برای اطمینان از ارزش بالای یک برند است. برندها همواره به دنبال آن هستند که جایی در ابتدای ذهن مشتریان، ابتدای لیست خرید یا حداقل لیست برندهایی که به ذهن مخاطبان خطور می کند، پیدا کنند.
انجام مداوم تحقیقات بازار به شما کمک خواهد کرد که سطح آگاهی از برند را بسنجید و حتی با ایجاد تغییراتی در تبلیغات، پوشش رسانه ای یا هر استراتژی دیگری که میزان دیده شدن برند را تحت تاثیر قرار دهد، آن را تغییر دهید.
ادراکات از برند (Perceptions)آگاهی از یک برند به تنهایی به معنای قدرتمند بودن یک برند نیست. اغلب برندها در حدی توسط افراد شناخته شده هستند که چنین برندی هم وجود دارد و نه بیشتر. زمانی که از مردم خواسته می شوند که این برندها را توصیف کنند قادر به این کار نیستند. این امر ناشی از عدم شناخت کافی از محصولات و خدمات یا نبود تصویری مثل ارزش هایی که برند به واسطه آنها شناخته می شود و نسبت به رقبا متمایز خواهد شد، به وجود می آید. این اطلاعات از طریق پرسش سوالات گوناگون مثل سوال زیر به دست می آیند :
“چه کلمه (یا کلماتی) به دهنتان خطور می کند زمانی که نام برند X را می شنوید؟”
این ساده ترین راه است که به محققان امکان به تصویر کشیدن لغاتی در مورد برند که بی اختیار به ذهن خطور می کنند را می دهد. دیگر روش برای ترسیم تصویر ذهنی برند نسبت به رقبا استفاده از یک نقشه ادراکی (Perceptual Map) با دو مقیاس عملکرد و ارزش برند بر روی دو محور این نقشه است.
داده های به دست آمده در مورد جایگاه برند در این نقشه ادراکی ویژگی هایی از جمله نقاط قوت، ضعف و اولویت های برند را نسبت به رقبایش مشخص می کند.
یکی دیگر از روش های رایج برای ترسیم جایگاه برند و بررسی میزان تمایز برند نسبت به رقبا استفاده از تجزیه و تحلیل هایی مثل تجزیه و تحلیل مطابقت یا همانندی (Correspondence Analysis) به عنوان یک تکنیک آماری پیشرفته است. به زبان ساده تر در این تجزیه و تحلیل، ویژگی های تصویر برند خود مثل ارزشمند، بهترین کیفیت، نوآور، جالب، دسترسی آسان و … و همچنین سایر برندهای رقیب آن حوزه با طرح های جداگانه به تصویر می کشیم و از مخاطبان سوالات زیر را می پرسیم :
هر یک از این برندها تا چه اندازه به هم نزدیک هستند آنها را دسته بندی کنید (برندهای مشابه نزدیک هم قرار می گیرند.) کدام تصاویر به بهترین شکل هر یک از برندها را توصیف می کند؟ کدام ویژگی تصویر برند برای اکثر برندها صادق است و کدام یک تنها خاص یک برند است و آن را از بقیه متمایز می کند؟روش های دیگری نیز با رویکرد تصویری به منظور جمع آوری داده و تجزیه و تحلیل بررسی ها وجود دارند که در شناسایی نقاط قوت و کاستی های برند به کار می روند.
تمایلات (Intentions)این تحقیقات بازار در اندازه گیری شاخص های کلیدی مثل :
تمایل به خرید تمایل به پرداخت بیشتر کیفیت درک شده و یا دیگر معیارهای کلیدی برند کارآمد هستند.از این اطلاعات می توان برای ایجاد یک نقشه ادراکی با محورهای تمایل به پرداخت بیشتر و کیفیت برای تشخیص جایگاه یابی برند استفاده کرد. اینگونه می توان تعیین کرد که کدام برند دارای محرک قیمت و کدام یک دارای محرک کیفیت است. اندازه گیری مداوم و رصد تمایل به خرید و تمایل به پرداخت بیشتر مشتریان در طول زمان می تواند به اندازه گیری ارزش و ارزش ویژه برند نیز کمک کند.
بخش بندی (Segmentation)یکی از نکات مهم در محاسبه ارزش برند و ارزش ویژه برند، تحلیل بخش های گوناگون اصلی مصرف کنندگان است. این بخش بندی می تواند بسیار ابتدایی و تنها محدود به بخش بندی بر اساس سن برای یک محصول سوپرمارکتی جوان پسند باشد (انجام تحقیقات بر روی مشتریان با سن 18 تا 35 سال) و یا بر اساس پرسناهای بازار هدف که برای استراتژی های بازاریابی یک کسب و کار تعریف شده است، باشد.
علت این امر آن است که احتمالا آگاهی از برند یا سایر شاخص های اندازه گیری ارزش ویژه برند برای برخی از بخش های مشتریان که این برند را نمی بینند و یا به آنها ربطی ندارد ضعیف تر خواهد بود. به عنوان مثال یک برند ممکن است در میان مصرف کنندگانی که محرک آنان قیمت است کمتر شناخته شده باشد ولی در میان مشتریانی که به دنبال کیفیت هستند رهبر بازار تلقی شود.
این مقاله تنها خلاصه ای کوتاه از نقش حیاتی یک تحقیقات بازار حرفه ای برای محاسبه ارزش برند فراتر از شیوه های مرسوم مثل درآمد، آورده و مصرف منابع مالی بود. امیدواریم که نگاه شما نسبت به ارزش برند و ارزش ویژه برند و نحوه ارزیابی آنان تغییر یافته باشد و از این پس در ارزیابی برند خود تنها به دفاتر مالی اکتفا نکنید.
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
5 / 5 ( 2 votes )
منظور از منتورینگ Mentoring این است که فردی تحت عنوان منتور Mentor به فرد یا افراد دیگری در زمینه خاصی کمک می کند تا به پیشرفت یا مهارت برسند. منتورینگ با آموزش، تدریس یا مربی گری تفاوت دارد و در واقع رابطه ای است برای ایجاد اعتماد به نفس و حمایت از یادگیرنده در راستای رسیدن به پیشرفت شغلی یا حرفه ای.
در تعریف اینکه “منتور کیست و منتورینگ چیست” می توان گفت:
«کمک رسانی یک شخص (منتور) به شخص یا اشخاص دیگر که موجب تغییرات قابل توجه در زمینه هایی همچون دانش، کار یا تفکر او شود».
منتور مسئولیت تشویق و تهییج فرد را برای دستیابی به اهداف مدنظر بر عهده دارد و به نوعی راهنما و مشوق وی در طول مسیر خواهد بود.
چه زمانی منتورینگ (Mentoring) کاربرد دارد؟منتورینگ می تواند برای موقعیت های مختلف و زمینه های متنوعی در زندگی شغلی و شخصی فرد، مورد استفاده قرار گیرد که برخی از این زمینه ها عبارتند از:
تحلیل کارهای جدید ارتقای فعالیت های شغلی کمک به کارمندانی که نقش آنها در سازمان تغییر کرده کمک به کارمندان در یادگیری برنامه های جدید به منظور ترفیع شغلی تغییر در نقش های شغلی توسعه حرفه ای بصورت مداوممطالعه مقاله مشاور بازاریابی حرفه ای کیست و چه ویژگی هایی دارد؟ پیشنهاد میشود.
چرا از منتورینگ استفاده می شود؟ منتورینگ انعطاف پذیری دارد و می تواند در شرایط مختلف بکار گرفته شود. نوعی فعالیت آفلاین است: منظور این است که نقشه ثابتی برای طی کردن مسیر در نظر گرفته نمی شود و همه فعالیت ها نیاز به برنامه ریزی ندارد. منتور در طی مسیر برنامه ها را مشخص می کند. منتورینگ می تواند مرتبط با مشاغل مختلف در نظر گرفته شود. منتورینگ به نوعی خصوصی و یا نیمه خصوصی است : هر رابطه و برنامه ای که اجرایی می شود منحصر به آن دو نفر (منتور Mentor و منتی Mentee) خواهد بود. دارای سیستم بازخورد است: در واقع واکنش های منتور در طی کردن مسیر منتهی به هدف مشخص، اهمیت بسیاری دارد. به طورکلی واکنش های منتور ابزاری موثر در پیشرفت یادگیرنده (Mentee) محسوب می شود و بر نحوه چگونگی انجام کار و یادگیری انجام کار موثر است. برنامه ای متمرکز است: منتورینگ بر نیازهای منتور و منتی متمرکز است و وابسته به هدف تعیین شده عمل می کند.فواید منتورینگ به تفکیک برای منتورد (Mentor) و منتی (Mentee) عبارت است از:
برای منتور برای منتی (یادگیرنده) رضایت شغلی منتور از شرایط شغلی افزایش شناخت منتور از حیطه کاری به چالش کشیده شدن و افزایش انگیزه شناسایی پتانسیل های شخصی و به کار گرفتن آنها در فرایند کار یادگیری و پیشرفت سریعتر کسب رضایت از موفقیت شناخت و توسعه مهارتهای کاری کسب انگیزه از مسئولیت پذیری افزایش اعتماد به نفس وانگیزه درونی احساس پشتیبانی و حمایت در طی کردن مسیر ایجاد فرصتی برای مشاهده مهارت منتور و یا نحوه پیشرفت دیگران دسترسی به منبع دانش و تجربه کسب اطلاعات قبل از بروز فرصتها ایجاد فرصتی برای فکر کردن و درک همه مسائل به روشی متفاوت آشنایی با ویژگی های منتور (Mentor) باید درک خوبی از مهارت های خود داشته باشد. باید بداند که چگونه کارها را مدیریت کند. باید اعتبار شخصی و حرفه ای (کاری) داشته باشد. یک شنونده عالی و دقیق باشد. منتور باید بتواند تاثیرات مثبتی را ایجاد کند، محیطی مناسب برای امتحان کردن موارد مختلف که بی خطر هستند برای منتی (Men tee) فراهم سازد منتور باید بداند که چگونه به طور رسمی یا غیر رسمی تجربه و پیشرفت های خود را در اختیار دیگران قرار دهد. منتور باید کمی خلاقیت داشته باشد و در انجام کارها از راه های نوین و متفاوت بهره بگیرد. منتور باید بینش عمیقی نسبت به چشم اندازها و رویکردهای مختلف حیطه ایی که در آن منتورینگ می کند، داشته باشد. فرآیند منتورینگ چیست؟کل فرآیند منتورینگ در دو مرحله صورت می گیرد. در مرحله نخست منتی و منتور با هم آشنا شده و منتور از درخواست های منتی خود آگاه می شود بر پایه این آشنایی، جلسات منتورینگ صورت می گیرد.
آشنایی های اولیه جلسات منتورینگ آنچه باید انجام شود هدف اصلی روابط منتورینگ را توضیح دهید فرمت جلسات و چگونگی انجام کارها را بیان کنید. آنچه که وظیقه منتور هست را بیان کنید. هر آنچه که از منتی انتظار می رود و چگونگی نقش آنها را به روشنی توضیح دهید. تجارب را بازبینی کنید. اهداف را مشخص کنید. بازخورد را به موقع بدهید. نقاط قوت و دستاوردها را شناسایی کنید. زمینه های پیشرفت را شناسایی کنید. گزینههای موجود را کاوش کنید. در حوزه های خاص کوچینگ را بکارگیرید. در مورد مسائل حرفه ای بحث کنید. اهداف و اقدامات را برای آینده تعیین کنید. فرصت های مناسب ایجاد کنید. سعی کنید فرصت های جدیدی را برای منتی ها در زمینه کسب تجارب در زمینه ایی که منتورینگ می کنید ایجاد کنید. مشخص کنید که چه زمانی رابطه منتورینگ به طور کامل پایان می یابد. بازبینی ها و بررسی ها را انجام دهید و سپس رابطه را به اتمام برسانید. به منتی برای رسیدن به مراحل بعدی کمک کنید. خودبازبینی را فراموش نکنید و میزان اثر بخشی منتورینگ را محاسبه کنید.در سال 2004 دیوید کلاتربوک، که بصورت آکادمیک در زمینه روابط منتورینگ مطالعه می کرد، برای آنچه منتورها انجام می دهند کلمه ای را ابداع کرد که مخفف منتور است:
M: مدیریت E: تشويق كردن N: تغذیه T: آموزش O: احترام متقابل R: پاسخ دادن به نیازهای یادگیرندهدر منتورینگ منتور مسئولیت گسترش روابط، تهیه گزارش و اطمینان دهی از اینكه نتیجه جلسات منجر به یادگیری برای شخص مورد نظر (منتی Men tee ) می شود، را به عهده دارد.
علاوه بر ویژگی های لازم برای منتور بودن که پیش تر به آن پرداختیم، داشتن مهارت های عالی ارتباطی و توانایی درک ایده ها و احساسات دیگران و نیز توانایی همدلی با منتی نیز از جمله مهارت هایی است که منتور باید داشته باشد.
یادمان باشد که منتورینگ یک روش منحصر به فرد نیست. این روش مکمل سایر روش های یادگیری است و می توان با سایر روش های نوین نیز آن را همراه ساخت.
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
سرفصل های مقاله
5 / 5 ( 4 votes )
در این مقاله به تعریفی جامع از ارزش برند و شیوه های ارزیابی برند خواهیم پرداخت. اولین سوالی که با دیدن واژه ارزش برند در زبان فارسی به ذهن می رسد این است که آیا Brand Value را می توان به جای ارزش ویژه برند یا همان Brand Equity به کار برد؟ با جستجوی ارزش برند در زبان فارسی به تعاریف هر دو این کلمات بر می خوریم ولی به درستی تفاوت ارزش برند با ارزش ویژه برند چیست؟
تفاوت ارزش برند با ارزش ویژه برند چیست؟Brand Value و Brand Equity معیارهایی برای تخمین میزان ارزش برند به حساب می آیند. تفاوت میان این دو آن است که ارزش برند (Brand Value) به دارایی های مالی شرکت که در ترازنامه شرکت ثبت شده است اشاره دارد و این در حالی است که ارزش ویژه برند (Brand Equity) میزان اهمیت برند برای مشتری شرکت است. بنابراین Brand Value با ارزش ویژه برند برابر نیست، ارزش ویژه برند توسط مشتریان تعیین می شود و از ادراکات، تجارب، خاطرات مشتری در ارتباط با برند نشأت می گیرد و از سوی دیگر Brand Value به ارزش پولی خلق شده در بازار به وسیله برند برای شرکت اشاره دارد.
ارزش واقعی برند را چگونه می توان سنجید؟ وب سایت اینتر برند (Inter brand’s website) به عنوان یک شرکت معتبر بازاریابی با تخصص در زمینه برند و مدیریت برند، در ارزیابی های خود از سه عنصر اساسی استفاده می کند:
عملکرد مالی محصولات یا خدمات برند نقش برند در تصمیم گیری خرید قدرت رقابتی برندشاید بتوان یکی از ساده ترین روش های سنجش و توضیح ارزش برند (Brand Value) را ” تست تمایل به پرداخت ” دانست. برای این تست کافیست که شما به عنوان مثال دو بسته چیپس با کیفیت یکسان را به مشتری بدهید که یکی بدون نام و دیگری با برند مزمز باشد و بسنجید که مشتریان تا چه اندازه تمایل به پرداخت پول بیشتر برای خرید برند مزمز دارند. البته این تست تنها بخشی از یک پازل بزرگتر است و سنجش ارزش دقیق یک برند نیازمند سنجش عوامل ناملموس دیگری نیز می باشد که در مقاله محاسبه ارزش برند مفصل به آن پرداخته شده است.
ارزیابی برند (Brand Valuation) به معنای فرایند مورد استفاده برای محاسبه ارزش یک برند یا میزان مبلغی که یک شرکت دیگر حاضر به پرداخت آن برای خرید برند یا همان ارزش مالی برند است. رویکردهای گوناگونی برای ارزیابی برند وجود دارد که به دو دسنه کلی تقسیم می شوند:
ارزیابی های ارزش ویژه برند بر مبنای تحقیقات : از جمله سنجش آگاهی از برند، دانش، قیمت، سهم بازار، رضایت، ترجیح برند، توصیه ها و … رویکردهای صرفا مالی: رویکرد مبتنی بر هزینه، موارد قابل مقایسه و دارای مشابه، قیمت گذاری پرستیژی و استفاده اقتصادیقبل از ارزیابی برند باید برند و هر آنچه که دارد را شناسایی کرد. شما باید ارزش هر آن چیزی که مصرف کننده به برند و تصویر شما مرتبط می داند از جمله نام برند، علامت تجاری، دارایی های بصری مثل لوگو یا رنگ ها، استراتژی بازاریابی خاص، دارایی های دیجیتال یا لایسنس ها یا حتی سطح وفاداری مشتریان را در نظر بگیرید.
Brand Value برای توسعه برند و پیش بینی ارزش کسب و کار در آینده ضروری است. همانطور که گفته شد روش های گوناگونی برای ارزیابی برند وجود دارد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت. انتخاب رویکرد مورد استفاده به کسب و کار، صنعت و موقعیت بستگی دارد.
روش های ارزیابی برند ارزیابی برند مبتنی بر هزینه (Cost-Based)استفاده از این روش ارزش گذاری برند مانند آن است که بگوییم قیمت یک خانه برابر با هزینه ای است که صرف ساخت و مبله کردن آن شده است. در این روش برای ارزیابی برند از هزینه های که صرف ساخت یک برند از ابتدا تاکنون شده است، استفاده می شود. این هزینه ها می تواند شامل تبلیغات قدیمی، هزینه کمپین ها، هزینه های ثبت نامی و دریافت لایسنس باشند.
ارزیابی برند مبتنی بر بازار (Market-Based)این روش مانند آن است که برای قیمت گذاری یک خانه برای فروش در مورد قیمت های خانه های همسایه در آن خیابان پرس و جو کنیم. در این روش از یک یا چند عامل قابل مقایسه برند شما و کسب و کارهایی که فروخته شده اند و در این عوامل مشابه شما بودند، استفاده می شود. این عوامل قابل مقایسه می توانند میزان فروش یک برند خاص، تراکنش های شرکت یا بهای سهام در بازار بورس باشند.
رویکرد درآمدی در ارزیابی برنداستفاده از رویکرد درآمدی در ارزش گذاری برند شبیه به آن است که درآمد بالقوه یک خانه با اجاره دادن آن را در نظر بگیرید و از آن در تخمین قیمت فعلی خانه استفاده کنید. در این روش به منظور تخمین ارزش برند از درآمد خالص آتی که بتوان به شکل مستقیم به برند نسبت داد، استفاده می شود.
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
مسلماً هنگامی که به سایت های بزرگ نگاهی می اندازید با این عنوان مواجهه می شوید: نقشه سایت یا SiteMap. شاید با خود فکر کنید طراحی یک نقشه از سایت چه فایده ای می تواند داشته باشد؟ در این نوشته از سایت سئو خدمت شما عرض می کنیم که این نقشه صرفاً مختص بازدیدکنندگان سایت نیست. در حقیقت باید گفت راه را به موتورهای جستجو نشان می دهد تا بتوانند راحت تر و سریعتر مطالب را ایندکس کنند. اگر شما صاحب یک سایت هستید قطعاً می خواهید مطالب و نوشته های شما به سرعت و در مدت زمان بسیار کوتاهی توسط کاربران پیدا شوند، از این رو به سایت مپ نیاز پیدا خواهید کرد. در سال های گذشته از آن تنها به منظور راهنمایی کاربران استفاده می شد اما هم اکنون داده های مورد نیاز را با بازده بیشتر و دقت بالاتر در اختیار موتورهای جستجو قرار می دهد. به بیان ساده تر می توان گفت یکی از بهترین و کارآمدترین ابزارها به منظور ارائه داده به جستجوگرها، این نقشه می باشد.
سایت مپ را می توان یک فایل متنی در نظر گرفت که مهم ترین محتوا موجود در سایت و آدرس تمام صفحات را در خود نهفته دارد و خزشگرهای موتور جستجو از طریق آن می توانند سایت را راحت تر ایندکس کنند. بزرگ ترین مزیت sitemap این است که به گوگل یا سایر جستجوگرها کمک می کند به صفحات سایت دسترسی پیدا کنند و آن ها را از ایجاد تغییر در صفحات قدیمی یا به وجود آمدن صفحه جدید آگاه سازند. با استفاده از آن می توانید شانس خود را برای ایندکس کردن مطالب بالا ببرید زیرا سرعت این کار را افزایش می دهد. نیازی نیست به صورت روزانه برای سایت خود نقشه تهیه کنید، همین که یک بار اقدام به انجام این کار کنید و کد دریافت نمائید، پس از آن در صورت ایجاد هر صفحه جدید به صورت خودکار یک بخش به نقشه افزوده خواهد شد.
همانطور که گفتیم این نقشه یک فایل است که تمام آدرس های موجود در وبسایت را در بر دارد و با پسوند xml ساخته می شود. سایت مپ یکی از مهم ترین و قابل توجه ترین فاکتورهایی است که نقش موثری در بهینه سازی سایت ها ایفا می کند. اگر یک سایت فعال داشته باشید که مدام در آن تغییرات جدید ایجاد می کنید و مجتواهای به روز منتشر می نمائید باید برای آن نقشه طراحی کنید زیرا در غیر این صورت تغییرات در مدت زمان طولانی تری توسط جستجوگرها دیده می شوند. لازم به ذکر است یکی از عواملی که باعث می شود سایت شما در بین سایت های ایندکس شده جستجو شود، عنوان کردن URL صفحات مربوطه در نقشه است زیرا در صورت استفاده درست و صحیح از کدهای xml و فراهم نمودن آدرس های معتبر برای جستجوگرها، URL های موجود در سایت به طور قطع در خزش های بعدی مورد توجه قرار خواهند گرفت.
به طور کلی می توان گفت در ساخت نقشه سایت سه فرمت وجود دارد. یک نوع که از همه مهمتر و حیاتی تر می باشد xml است که مربوط به اکثر موتورهای جستجوگر مانند گوگل می باشد. دیگری با فرمت txt است (این فرمت در زمان نوشتن مقاله مورد استفاده بوده اما در حال حاضر دیگر کاربرد ندارد) که مربوط به موتور جستجوگر یاهو می باشد و مورد سوم که فرمت html در نظر گرفته شده مربوط به سایت خود شماست، یعنی آن را به عنوان صفحه ای از سایت قرار می دهید تا کاربران بتوانند یک نمای کلی از سایت را ببینند. پس در گام اول سعی کنید هر سه فرمت Sitemap را ایجاد کنید. خوب هم اکنون ممکن است این سوال را بپرسید که چگونه باید نقشه سایت را ایجاد کرد؟
برای ساخت نقشه سایت چندین راه وجود دارد. اول اینکه یک مقدار مختصر با زبان های برنامه نویسی آشنا باشید. البته به نظر ما نیازی به این کار نیست. سایت ها و برنامه های زیادی این کار را برای شما بصورت رایگان انجام می دهند! برای مثال می توان سایت freesitemapgenerator را معرفی کرد. اگر هم به دنبال نرم افزاری بدین منظور باشید برنامه CoffeeCup Sitemapper را به شما پیشنهاد می دهیم که هر سه فرم بیان شده در بالا را به راحتی برای شما ایجاد می کند.
برای سیستم های مدیریت محتوا مانند وردپرس و جوملا و … نیز افزونه های بسیاری در این زمینه طراحی و ارائه شده اند که شما میتوانید از آن ها استفاده کنید. به طور مثال افزونه فوق العاده کاربردی Google XML Sitemaps یکی از آنهاست. خوب تا اینجا متوجه شدید که شاید ساخت نقشه سایت کار سختی نباشد اما به هر حال چند نکته وجود دارد که باید به شما گوشزد کنیم که از همه مهمتر بخش افزودن آن به موتور جستجو است!
ما توضیح اصلی را در مورد سایت گوگل به شما ارائه می دهیم که در مورد یاهو نیز تقریباً همین توضیحات صادق است:
برای قرار دادن نقشه سایت در گوگل یا یاهو یکتعدادی سایت وجود دارند که Sitemap شما را وارد موتور جستجو می کنند. ولی بهتر است وارد حساب خود در گوگل وبمستر شوید و در قسمت گوگل وبمستر که در مقالات پیشین به آن اشاره کردیم به صورت دستی و تنها در عرض چند ثانیه سایت مپ را وارد کنید.
یک نکته حیاتی که در اکثر آموزش های ساخت سایت مپ فراموش می شود و ممکن است به سادگی نقشه سایت شما را برای گوگل غیر قابل قبول کند، مسئله www است. یعنی اگر سایت شما بدون www در گوگل تعریف شده، در قسمت ساخت سایت مپ حتما آدرس را بدون www وارد کنید! وقتی نقشه سایت را در گوگل وبمستر وارد کردید، مجدداً آن را بررسی کنید تا عیب و ایرادی نداشته باشد زیرا گوگل همان لحظه نقشه سایت را ایندکس نخواهد کرد.
یک نکته بسیار مهم نیز این است که خیلی از سایت ها، نقشه سایت رایگان برای شما تهیه می کنند اما به این امر توجه کنید که برخی از آن ها برای خدمات رایگان خود محدودیت لینک تعیین کرده اند. بطور مثال بیشتر از 1500 لینک از سایت شما را در سایت مپ وارد نخواهند نمود. حتماً دقت کنید که سیستم تعداد مشخص نکرده باشد و بتواند به صورت نامحدود لینک قبول کند.
سخن آخر
سایت مپ یک فایل XML است و شامل تمامی آدرس صفحات سایت است که به موتورهای جستجو درباره محل محتوا های گوناگون سایت راهنمایی می دهد تا بتوانند راحت تر صفحات یک وبسایت را ایندکس کنند. سایت مپ برای سایت های داینامیک مفید است و ساخت و معرفی آن به گوگل وبمستر و سایر موتورهای جستجو را تضمین می کند. نقشه سایت برای موتور جستجو و سئو سایت نقش حیاتی و موثری دارد.
سوالات متداول در مورد Site Map یا نقشه سایت
نقشه سایت راه را به موتورهای جستجو نشان می دهد تا بتوانند راحت تر و سریعتر مطالب را ایندکس کنند همچنین می توان گفت یکی از بهترین و کارآمدترین ابزارها به منظور ارائه داده به جستجوگرها، این نقشه می باشد.
سایت مپ را می توان یک فایل متنی در نظر گرفت که مهم ترین محتوا موجود در سایت و آدرس تمام صفحات را در خود نهفته دارد و خزشگرهای موتور جستجو از طریق آن می توانند سایت را راحت تر ایندکس کنند.
این فایل با پسوند xml ساخته می شود.
در ساخت نقشه سایت سه فرمت وجود دارد. یک نوع که از همه مهمتر می باشد xml است. دیگری فرمت txt است و مورد سوم که فرمت html است.
5/5 (1 نظر)
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
5 / 5 ( 2 votes )
اگر یک شرکت اقدام به استخدام یک مشاور بازاریابی Marketing Consultant کند، ممکن است این پیام به درستی به کارمندانش مخابره نشود و باعث واکنش منفی و یا دلخوری آنها شود. تفکر اولیه کارمندان ممکن است اینگونه باشد که فکر کنند کارشان به اندازه کافی خوب نبوده و یا اینکه سود شرکت در حال کاهش است. اما واقعیت این است که اکثر شرکت ها، مشاوران بازاریابی و برندینگ را استخدام می کنند تا به جای جایگزین کردن کارمندهایشان، عملکرد آنها را بهبود ببخشند. عرصه مشاوران بازاریابی رو به رشد بوده و شرکت ها از سرمایه گذاری به روی فردی متخصص که بتواند تیم های داخلی شان را به نحوی موثر آموزش دهد، دریغ نمی کنند.
برخی افراد آژانس های تبلیغاتی را با مشاور مارکتینگ اشتباه گرفته و تصور می کنند عملکرد آنها یکسان بوده درحالیکه اینطور نیست. آژانس تبلیغاتی تنها برای درست کردن یک تبلیغ و معرفی خدمات و یا محصولی خاص استخدام می شود اما مشاور بازاریابی به شرکت کمک می کند تا با اصلاح روش های بازاریابی و بکار بردن شیوه های جدید فروش، مشتریان شرکت را به بهترین وجه در تعامل با برند نگه دارد و همچنین باعث رشد و توسعه برند شود.
اگر می خواهید بدانید یک مشاور بازاریابی حرفه ای کیست و چه مهارت هایی باید داشته باشد، یک مشاور بازاریابی حرفه ای باید چه ویژگی و عملکردهایی در هنگام مشاوره بازاریابی داشته باشد؟ در ادامه با ما همراه باشید.
مشاور بازاریابی کیست و وظیفه آن چیست؟مشاور بازاریابی حرفه ای Marketing Consultant به ارائه استراتژی هایی موثر برای جذب مشتری و بهبود فرصت های شغلی، هم از طریق حفظ مشتری های موجود و هم جذب مشتری جدید برای برند می پردازد. وظیفه او از طریق تجزیه و تحلیل داده ها، بررسی وضعیت فعلی شرکت، موقعیت شرکت در صنعت تولیدی یا خدماتی مربوط به آن و در نهایت ارزیابی موفقیت ها، می تواند چالش ها و منابع موجود را تعیین کرده و از طریق ایجاد کمپین های هدفمند و ارائه یک برنامه بازاریابی موفق به شرکتها کمک کند تا به اهدافی مشخص و قابل سنجش دست پیدا کنند.
نقش و عملکرد یک مشاور بازاریابی حرفه ایکار یک مشاور بازاریابی ماهر Marketing Consultant، ترکیب دقیقی از نقش های رهبری و مشاوره بوده و باید بتواند به صورت همزمان هم یک تحلیلگر خوب و هم فردی خلاق باشد. او با چالش هایی از قبیل ارزیابی سریع و دقیق عناصر داخلی و خارجی مؤثر بر تجارت اعم از رضایت مشتری، بررسی رقبا، روند بازار، نحوه عملکرد پرسنل شرکت، نوآوری های عرصه تکنولوژی و عوامل محیطی روبه روست. مشاور بازاریابی ضمن تعیین استراتژی های کوتاه و یا بلند مدت برای دستیابی به یک برندینگ و بازاریابی موفق، باید به شرکت این اطمینان را بدهد که این برنامه با موفقیت انجام شده و اهداف مورد نظر شرکت تامین خواهد شد.
اجرای اینگونه استراتژی های بازاریابی، یک عمل ظریف و دقیق بوده و به کسی نیاز دارد که قادر به نظارت بر پیشرفت و انطباق برنامه های بازاریابی با یکدیگر و در عین حال ایجاد نوآوری در مواقع لزوم باشد. می توان گفت راهکارهای یک مشاور بازاریابی حرفه ای، ترکیبی از سازمان یافته ترین و دقیق ترین برنامه های مبتنی بر جزئیات بوده که بر اساس مشاهدات تخصصی خود و نتایج حاصل از تحقیقات، اتخاذ شده که شروع ایجاد تغییرات اساسی برای شرکت است.
با توجه به دلایل برشمرده شده، اگر یک شرکت اقدام به استخدام یک مشاور بازاریابی حرفه ای کند، در واقع یک مغز ماهر و خلاق را به جمع اعضای شرکت خود اضافه کرده که طبق یک برنامه زمانبندی شده معین، همیشه در دسترس بوده و هزینه های آن به مراتب کمتر از زمانی است که از او بخواهد در طی یک مدت مشخص تنها کارمندانش را آموزش دهد. تجربه نشان داده که عقد قرارداد دراز مدت با یک مشاور بازاریابی برای کار به روی پروژه های منتخب، به صورت مستقل یا با همکاری سایر کارمندان شرکت، نتایج پربارتری داشته و در نهایت دستاورد بهتری برای شرکت خواهد داشت.
آنچه که باید درباره یک مشاور بازاریابی حرفه ای بدانیدمشاوران بازاریابی باید افرادی توانمند و خوشرو در برقراری ارتباط با دیگران بوده و دانشی عمیق از رفتار مصرف کننده ها، روانشناسی، تجارت، ارتباطات و فرایندهای بازاریابی و برندینگ داشته باشد. آنها مصاحبه کننده های خبره ای هستند که به طرز حیرت انگیزی قادرند نه تنها چگونگی قرارگیری و ترفیع یک شرکت را در جایگاه خود، بلکه آنچه که مصرف کنندگان را به سمت خرید محصولات یا خدمات سوق می دهد، تجزیه و تحلیل کنند. یک مشاور خوب در زمینه بازاریابی همواره ایده هایی ناب در مورد چگونگی گسترش تجارت و نحوه همکاری مناسب بین مدیریت و کارمندان خواهد داشت.
یک مشاور بازاریابی حرفه ای، به لحاظ داشتن شخصیت مبتکر و خلاق خود، از ظهور فناوری های جدید ترسی نداشته و با اتخاذ رویکردهای مختلف، از آنها در جهت پیشبرد اهدافش استفاده می کند. اگر چه در ابتدا ممکن است آنها نیز در زمینه استفاده از فناوری های نوین مبتدی باشند، اما با روش های مستمر آزمون و خطا و بررسی نتایج حاصل از آنها، به یک جمع بندی رسیده و چگونگی استفاده از آنها را هم برای خود و هم برای دیگران مملوس و قابل سنجش می کنند.
در کسب و کارهای مختلف از چه مشاوران بازاریابی (Marketing Consultant) کمک بخواهیم؟مشاوران مشاغل كوچك Small business advisor: مشاوران بازاریابی با برنامه ریزی و ارائه مشاوره بازاریابی برای چگونگی افزایش فروش و کنترل بودجه های محدود برای کسب وکارهای كوچك مانند اسپا یا رستوران ها، و یا استارت آپ ها به آنها كمك کرده و با ارایه راهکارهایی برای استفاده بهینه از منابع موجود برای توسعه مشاغل نوپا و کوچک و حفظ مشتری مفید هستند.
مشاوران بازاریابی آنلاین (Online Marketing Consultants): مشاوران دیجیتال مارکتینگ بر توسعه تجارت های الکترونیکی و گسترش و اجرای فعالیت های بازاریابی و برندینگ اینترنتی متمرکز هستند. آنها غالبا در کلیه تاکتیک ها و تکنیک های بازاریابی اینترنتی یا دیجیتال مارکتینگ از تبلیغات کلیکی (PPC) گرفته تا بهینه سازی موتورهای جستجو (SEO) تخصص داشته و می دانند چگونه کاربران برند را به سمت سایت های هدف سوق دهند. از مشاغل کوچک گرفته تا شرکت های بزرگ می توانند از خدمات و مشاوره های اینگونه مشاوران در جهت پیشبرد اهداف کسب و کارشان استفاده کنند. البته گاه موضوعات تخصصی و تجربی مانند سئو نیاز به مشاور سئو حرفه ای دارد.
مشاوران رسانه های اجتماعی (Social Media Consultants): این مشاوران بازاریابی به تنظیم استراتژی های بازاریابی، تهیه محتوا و مدیریت رسانه های اجتماعی کمک می کنند؛ همه چیز از فیسبوک Facebook و اینستاگرم Instagram گرفته تا لینکدین LinkedIn و توییتر Twitter. آنها در طراحی صفحات، ثبت نام اکانت برای برندها در شبکه های اجتماعی، تهیه مطالب نوشتاری و بصری، و پست های که باعث افزایش ترافیک برای وبسایت ها و برند می شوند، کمک خواهند کرد. این نوع مشاوران بازاریابی توسط اکثر مشاغل از کسب و کارهای کوچک تا شرکت های بزرگ چند ملیتی استخدام می شوند.
مشاورین برندسازی (Corporate Branding Consultants): هنگامی که شرکت ها می خواهند به عنوان یک برند حرفه ای در صنعت خود تعریف شوند، نیاز به یک مشاور برندسازی دارند که این کار را به صورت تخصصی برایشان انجام دهد.
مشاوران کسب مشتری (Client Acquisition Consultants): برندها برای توسعه و کسب سود به مشتریان بالقوه و بالفعل متکی هستند، بنابراین “مشاوران بازاریابی کسب مشتری” مشاورینی هستند که در مورد جذب مشتریان بیشتر و نگهداشت مشتریان فعلی تخصص دارند. این متخصصان بازاریابی که معمولاً توسط شرکت های تازه تاسیس و یا شرکت های نیازمند توسعه، آژانس های مسافرتی، هتل ها، برندهای تولیدی، وکلا،و… استخدام می شوند، می دانند که چگونه می توان مشتری جدید کسب کرد و مدت زمان تعاملات مکرر مشتری با برند را افزایش داد.
اگر شما هم می خواهید در تجارت خود موفق تر از رقبا عمل کنید، بعد از مشخص کردن اهداف مورد نظرتان، برای موفقیت نیاز به تهیه و تدوین یک برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی با اهداف بلند و کوتاه مدت دارید. به علاوه تمرکز بر معیارهای کلیدی نظیر ترافیک وبسایت، تعامل رسانه های اجتماعی، برقراری روابط با مشتری و حفظ آنها و همچنین تمایل به گسترش کسب و کارتان در آینده، همه از مواردی هستند که نیاز شما را به یک مشاور بازاریابی نشان می دهند.
حال که با ویژگی های یک مشاور حرفه ای در زمینه بازاریابی آشنا شدید، قبل از استخدام یکی از آنها، شرایط خود را سنجیده و ببینید به چه نوع مشاور بازاریابی و برندینگ نیاز دارید؛ سپس در جستجوی فرد یا شرکتی باشید که در آن زمینه تجربه و مهارت کافی داشته و بتواند اهداف کسب وکار شما را برآورده سازد.
برای اطمینان از توانایی های فرد یا شرکت منتخب خود، می توانید مطالب موجود در وبلاگ آنها را مطالعه کنید و از آنها درخواست ارسال رزومه کارهای انجام شده برای سایر کسب وکارها را بخواهید، تا بتوانید راحت تر بهترین مشاور بازاریابی را برای برند خود انتخاب کنید.
- توضیحات
- نوشته شده توسط سئو هکر
در این مقاله به بررسی گوگل لنز و تاثیر آن بر آینده سئو برای کسب و کارها پرداختهایم، پس اگر به عنوان یک فرد متخصص در حوزه بازاریابی آنلاین فعالیت دارید یا صاحب یک بیزینس آنلاین هستید، پیشنهاد میکنیم حتما از گوگل لنز و تغییرات آن در سال ۲۰۲۰ مطلع شوید تا بتوانید برای تغییر رفتار کاربران سایتتان و بهینه سازی ارائه اطلاعات و محتواهای مورد نیاز مخاطبان برنامه ریزی داشته باشید.
بررسی مختصر تاثیر تصاویر بر سایتاگر صاحب یک کسب و کار اینترنتی هستید حتما از اهمیت سئو و تاثیر آن بر رشد درآمدتان آگاهی دارید. برای اینکه بتوانید رتبه قابل توجهی در لینکهای گوگل کسب کنید باید به چند فاکتور توجه داشته باشید. یکی از آن فاکتورهای مهمی که تقریبا همه با آن آشنایی دارند، محتوا است. محتوا باید برای کاربر ارزشمند و مفید باشد تا گوگل از طریق این ارزش گذاری به سایت شما جایگاه خوبی را اختصاص بدهد. در کنار محتوا وجود تصاویر نشاندهنده ارزش و اهمیت شما برای درک بهتر محتوا توسط کاربر است. البته وجود تصویر به صورت مطلق باعث رتبه بهتر نیست بلکه نقش یک مهره کمکی برای شما دارد.
الگوریتم جدید گوگل رنک برین که بر اساس هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی ساخته شده به صورت رسمی در ماه اکتبر سال ۲۰۱۵ راه اندازی شد که همیشه در حال یادگیری است و دیگر نیازی به آپدیت توسط تیم گوگل ندارد و این وظیفه مهم بر عهده خودش قرار داده شده. ملاک اصلی سنجش رنک برین تعامل رفتار کاربر در موتور جستجو است. حتی اگر این جستجو برای اولین بار انجام شود که بر همین اساس یادگیری خودش را افزایش میدهد. بر همین دلیل تصاویر در کنار محتوا به شما کمک مهمی میکند.
عوامل تاثیرگذار برای بهینه سازی تصاویر نام عکس تگ Alt حجم تصاویر سایت مپ تصاویر
گوگل لنز چیست؟
گوگل لنز به عنوان یکی از بزرگترین رونماییهای سال ۲۰۱۷ گوگل معرفی شده که در واقع یک اپلیکیشن قدرت گرفته از هوش مصنوعی است که با استفاده از دوربین تلفن هوشمند شما و تکنولوژی یادگیری ماشین، امکان تشخیص ماهیت اشیا را دارد. که علاوه بر شناخت اشیا و مواردی که از آنها عکس میگیرید اقداماتی را در رابطه با آنها به شما پیشنهاد میدهد که در ادامه به بررسی آنها پرداختهایم. این اپلیکیشن شما را قادر میسازد با گرفتن دوربین گوشی هوشمند خود به سمت یک شی و کمک خواستن از دستیار گوگل، اطلاعات مفیدی در رابطه با آن به دست بیاورید. به عنوان مثال، اگر دوربین تلفن هوشمند خود را به سمت یک گل بگیرید و سپس از گوگل لنز استفاده کنید، علاوه بر شناسایی این گل پیشنهاداتی با توجه به سوژه مورد نظر به شما میدهد. در این مثال احتمالا با گل فروشیهای نزدیک به موقعیت فعلی خود و نام آن رو به رو خواهید شد. به وسیله گوگل لنز، دوربین تلفن هوشمند شما تنها اشیا را نمیبیند، بلکه ماهیت آنها را درک کرده و به شما در اتخاذ تصمیم مناسب کمک میکند.
راههای نصب و استفاده از گوگل لنز:گوگل لنز در گوشیهای اندروید و IOS قابل دسترسی است. که اخیرا گوگل اعلام کرده است که که در دستگاه های اندرویدی Google Lens را با Google Photos ادغام کرده است و این یک ویژگی عالی و منحصر به فرد برای کاربران دستگاههای اندروید است. با ادغام برنامه گوگل لنز با برنامه Google Photos شما می توانید در مورد هر چیزی که در زندگی روزمره خود مشاهده و تجربه میکنید جستجوی اینترنت خودکار انجام دهید. شما با تپ کردن روی آیکن Google Lens در هر تصویری که در اکانت Google Photos خود آپلود کردهاید از این ویژگی استفاده کنید. این آیکون ظاهر سادهای دارد با این حال پشت آن یک کتابخانه کاملکه پر از اطلاعات چالب است، قرار دارد. از طریق گوگل پلی هم برای کاربران قابل نصب و دسترسی است. در گوشیهای IOS کاربران از طریق اپ استور میتوانند گوگل لنز را دانلود و نصب کنند.
بررسی چند نمونه گوگل لنزگوگل لنز در بخشهای متفاوت اطلاعات جالبی را در اختیار کاربران قرار میدهد به عنوان مثال: مکانهای معروف و تاریخی، غذاها، گیاهان، فایلهای متنی و …. را بررسی میکند. که در ادامه به بررسی چند نمونه جالب و کاربردی گوگل لنز پرداختهایم.
کارت ویزیت: هنگامی که شما شماره تماس و اطلاعات یک کارت ویزیت را اسکن میکنید همزمان این قابلیت را برای شما فراهم میسازد تا شماره را در تلفن همراه خود ذخیر کنید علاوه بر این تارخ مشخصی را که بر روی آن ذکر شده به تقویم خود اضافه کنید.
نقاشی در یک موزه: هنگامی که با یک اثر هنری مواجه میشوید با اسکن ان در گوگل لنز میتوانید درباره هنرمند آن اطلاعات بیشتری کسب کنید. در مورد بناهای تاریخی هم به همین صورت عمل میکند پس این قابلیت را به شما میدهد تا یک تور معماری با لیدری خودتون هدایت کنید.
رستورانها: فرض کنید برای رفتن به یک رستوران بین چند گزینه شک دارید، گوگل لنز این امکان را برای شکا فراهم میسازد تا با اسکن تابلوی رستورانها آنها نظرات مشتریانی که قبلا به آنجا رفتهاند را مطالعه کنید علاوه بر این از مواد اولیه غذاهای منوی آنها مطلع شوید تا بهترین تصمیم را بگیرید.
لوازم آرایش: هنگام اسکن یک برند خاص و یا مد نظرتان محصولات مشابه را به شما نمایش میدهد و در صورت نیاز سایتهای فروشگاهی که این محصولات را به فروش میرسانند به شما معرفی میکند.
کتاب و فایلهای متنی: با اسکن تصاویر کتابها نام نویسنده، انتشارات و سایتهای فروشگاهی را به شما معرفی میکند همچنین فایلهای خلاصه آن را اگر در دسترس باشد در اختیار شما قرار میدهد. فایلهای متنی شما را همزمان ترجمه مکند. با استفاده از گوگل لنز ، شما فقط یک عکس نمیگیرید بلکه یک عکس را همراه با جزئیات آن در آرشیو خود دارید.
گوگل لنز و نقش آن در آینده بازاریابی کسب و کارهابا توجه به رشد هوش مصنوعی در نرم افزارها و یادگیری رنک برین، قطعا در آینده گوگل لنز میتواند یک عامل تاثیرگذار برای بهینه سازی تصاویر فروشگاهی باشد تا رتبه خوبی در نتایج گوگل لنز داشته باشند. ادغام هوش مصنوعی در بازاریابی جستجو امری اجتناب ناپذیر است. شروع کار با لنزهای Google به معنای تحت پوشش قرار دادن برخی اصول اولیه بهینه سازی جستجو است. وقتی صحبت از جستجوی تصویر می شود، فرصتهای هیجان انگیزی برای کشف فرصتهای بازاریابی وجود دارد. هدف خرید یک کاربر ممکن است در جستجوی محصول بسیار زیاد باشد و هنگامی که این امکان از طریق سرچ تصویری برای مخاطب امکان پذیر شود، سرعت خرید و دسترسی به اطلاعات را افزایش میدهد. برندها باید اطمینان حاصل کنند که اطلاعات آنها در مورد محصولاتشان روشن است .یک لوگو قوی از هرچیزی مهم تر است. پس در سال ۲۰۲۰ منتظر تغییرات سیستماتیک و روشن گوگل باشید.